در قسمت قبل درباره اولین مورد از مواردی که باعث تربیت روحی فرد منتظر می شود مطالبی را عنوان کردیم در این قسمت به دومین بخش از آن خواهیم پرداخت.
۲- خوف و رجاء واقعی: یکی دیگر از اساسی ترین پایه های سازندگی روحی مساله خوف و رجاء است.
به تصریح روایات ایمان بدون خوف و رجاء در انسان محقق نمی شود.
امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:”مومن تا وقتی ترسان و امیدوار نباشد مومن نیست و ترسان و امیدوار نیست مگر آن که مطابق آنچه مم ترسد و امید دارد عمل کند.”
امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرمایند:” از پروردگارت ترسی داشته باش که تو را از امید نسبت به اوبازدارد. اما امیدت به او امید کسی باشد که از ترس او در امان نیست.”
برای روشن شدن عمق فرمایش حضرت باید ریشه و سرچشمه خوف از خدا در انسان بیان گردد.
دو عامل ترس در انسان عباتند از :گناهان گذشته ولغزش های احتمالی در آینده ، واین دو علت به اعمال انسان برمی گردد. اما ریشه ی عمیق تر هم برای ترس از پروردگار می توان یافت که ازخود انسان نشات می گیرد نه از اعمالش. این ریشه چیزی نیست جز فقر حقیقی وبیچارگی ذاتی انسان نسبت به خدای خود.
اگر کسی خودش را خوب بشناسد در حقیقت به ناداری وضعف خود در برابر پروردگارش به خوبی واقف می شود یعنی با تمام وجود خود را در پیشگاه او فقیر و بیچاره می یابد آنگاه می فهمد که اگر کار خیری بتواند انجام بدهد جز با توفیق و عنایت خداوند عالم میسر نمی شود و اگر به حال خود رها شود هرگزبه سمت خیر نخواهد رفت. چون او چیزی از خود ندارد و همه دارایی اش لطف و فضل خداوند در حق اوست. بنابراین با اتکای به خودش توانایی انجام یک طاعت را هم ندارد.
حال اگر این حقیقت برای کسی وجدانی شود واقعا به خوف می افتد چون زیر پایش را خالی و سست می بیند. او از اینکه خدا دستش را نگیرد و به او لطف نکند با همه ی وجودش می ترسد به خصوص که به خوبی می داند دستگیری خداوند از او براساس فضل است نه عدل. پس چنین لطفی از ناحیه خداوند بر او واجب نیست. این ترس نتیجه مستقیم شناخت خود است. اگر فقر ذاتی انسان برای او وجدانی نشود چنین ترسی هم نخواهد داشت.
اما در بحث رجاء باید به صورتی باشد که انسان را از خوف نسبت به خدا به کلی غافل نسازد علت این فرمایش توجه به همان حقیقت وجدانی در شناخت انسان از خود می باشد. هر قدر انسان بیچارگی ذاتی خود را به صورت عمیق تری وجدان کند از خودش بیشتر قطع امید میکند ؛ و هر اندازه ناامیدی از خود شدیدتر شود امید به فضل و رحمت الهی فزونی می یابد. تنها زمانی ، امید به خدا صد در صد و کامل می گردد که انسان به کلی از خودش نا امید گرددو هیچ پناهی از ناحیه خود برای خودش نبیند ، اگر چنین شود ترس از خدا هم قطعا باقی می ماند ؛ بنابراین هر قدر رجاء به خداوند بیشتر و شدیدتر باشد به همان اندازه خوف از او هم عمق و شدت بیشتری خواهد داشت و هیچگاه امید به پروردگار ترس از او راکم نمی کند.
نتیجه این است که رجاء نسبت به خداوند همراه با خوف از او باشد وانسان امیدوار ، نباید نسبت به ترس از خدا غافل گردد و این نکته ی بسیار دقیقی است که تنها به لطف پروردگار برای انسان وجدانی می شود.
شتاب در برآوردن حوائج امام زمان(عجل الله فرجه) « والمُسارعینَ إِلَیهِ فی قَضَاءِ حَوائِجِهِ »؛ و شتابندگان به سوی آن حضرت در برآوردن نیازهایش قضاء حوائج […]