نامه امام زمان به محمد کرخی در رد غلات

و از جمله توقيعات و نامه هایی كه از جانب حضرت صاحب الزّمان عليه السّلام در ردّ غلات نوشته شده  ، نامه ‏اى است كه در پاسخ محمّد بن علىّ بن هلال كرخى نوشته اند:

اى محمّد بن علىّ، خداوند برتر از آن چيزهايى است كه او را وصف مى‏ كنند، پاك و منزّه است و شایسته حمد است ، ما هرگز در علم و قدرت او شریک نیستیم ، و هيچ كس جز او از غيب خبر ندارد ، همچنان كه در قرآن می فرماید:”بگو جز خدا هيچ يك از اهل آسمان و زمين از غيب خبر ندارند” (نمل ۶۵)

و من و تمام اجدادم از حضرت آدم تا نوح و إبراهيم و موسى و دیگر انبیا ، و نیز محمّد رسول خدا و علىّ بن أبى طالب و امامان – صلوات اللَّه عليهم أجمعين-  همه بندگان خداییم

خداوند عزّ و جلّ مى‏ فرمايد: “و هر كه از ياد و ذکر من روى بگرداند پس معيشت و زندگی سختی در انتظار او خواهد بود و در قیامت او را نابينا برانگيزم (آن شخص) می گوید: پروردگارا !چرا مرا نابينا برانگيختى و حال آنكه بينا بودم؟ گويد: چون آيات ما به تو رسيد و تو آن‏ها را به فراموشى سپردى و همچنان امروز فراموش مى‏ شوى” (طه ۱۲۴-۱۲۶)

اى محمّد بن علىّ، افرادى احمق و جاهل از شيعيان و گروهى كه مذهبشان به اندازه بال مگسى ارزش ندارد خاطرم را آزرده‏ اند!پس من خداوند لا شريك را گواهى مى‏ گيرم و تنها همان شهادت كافى است، و نيز رسول او محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و تمام ملائكه و انبياء و اولياء را به شهادت مى‏ گيريم. و نيز تو را و تمام كسانى كه نامه‏ ام را خواهند شنید كه من در پيشگاه خدا و رسول او از تمام كسانى كه معتقدند ما علم غیب داریم يا در ملك خدا مشاركت داريم و جايگاه ما را در مكانى جز آن محلّى كه مورد رضايت خدا است  قرار دهد يا از مواردى كه برايت تفسير كردم و در ابتداى نامه گفتم تعدّى كند از تمام آن‏ها ابراز بيزارى و برائت می کنم !!

و تمام شما را به گواهى مى‏ گيرم که هر كسى را كه من از او اظهار برائت مى‏ كنم بى ‏شكّ خداوند و ملائكه و رسولان و اولياء همگى از او بيزارند و من این نامه را به صورت امانت بر عهده تو و هر کسی که آن را بشنود قرار می دهم تا محتوای آن را از کسی پنهان نکنید تا همه از آن مطلع شوند شايد که آنان به دين حقّ باز گردند ، و از راهى كه آخرش را نمى‏ دانند و به آن نخواهند رسيد برگردند ، پس هر كه نامه مرا فهميد و دريافت و از آنچه امر و نهى ساختم بازنگشت، شايسته لعن خداوند و آن بندگان‏ صالحى كه برايت گفتم گردد.

پی نوشت

الإحتجاج / ترجمه جعفرى، ج‏۲، ص۵۹۶-۵۹۸