نامه امام زمان عجل الله فرجه به عثمان بن سعید در مورد اثبات امامت

توقیعات صادر شده از ناحیه امام زمان به عثمان بن سعید

شیخ صدوق در” کمال الدین “می نویسد:

شیخ ابو عبدالله جعفر می گوید:  “خداوند شما دو نفر را در راه بندگی خود موفق و بر دین مقدسش ثابت بدارد و شما را با آنچه موجب خشنودي اوست ، نیکبخت گرداند.

آنچه گفته بودید که ” میثمی” از “مختار”  و گفتگویش با شخصی که او را ملاقات کرده بود و استدلال کرده بود که پدرم امام حسن عسکری (علیه السلام) جانشینی غیر از جعفر بن علی (جعفر کذاب) ندارد و او هم امامت او را تصدیق کرده است، به ما رسید؛ و از تمام مضمون مکتوبی که از آنچه دوستان شما درخصوص او به شما خبر داده بودند، به وی نوشته اید، مطلع شدیم. من از نابینایی بعد از روشنی و از ضلالت بعد از هدایت و از عواقب سوء اعمال و فتنه های خطرناك به خدا پناه می برم. خداوند عزوجل می فرماید:

احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون” [۱]

آیا مردم گمان کردند ما آنها را به مجرد اینکه گفتند: ایمان آوردیم، رها می کنیم، و دیگر امتحان نخواهند شد.

چگونه است که به فتنه افتاده در وادي سرگردانی گام می سپارند؟ و به چپ و راست منحرف می شوند؟ از دین خود دوري گزیده اند یا در دین خود دچار تردید شده اند؟ با حق در آویخته اند یا از روایات صحیح و درست بی خبرند؟ یا آگاهند و خود را به فراموشکاری می زنند؟! مگر نمی دانند که زمین هرگز خالی از حجت نخواهد بود؟ یا ظاهر و آشکار و یا غایب و پنهان! مگر نمی دانند که امامهای آنها، بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یکی پس از دیگری به طور منظم آمده و رفته اند. تا نوبت به امام پیشین – یعنی، پدر بزرگوارش امام حسن عسکری (علیه السلام) رسید، که به فرمان خدا به این مقام منصوب شد و بر جاي پدران بزرگوارش نشست و مردمان را به سوی حق و صراط مستقیم رهنمون گردید. او نیز قدم به قدم راه پدرانش را پیمود و سرانجام به جانشین خود عهد امامت را تسلیم نمود. خداوند جانشین او را از دیده ها پوشیده داشت و جایگاهش را پنهان ساخت و این براساس مشیت خدا بود که در قضای حتمی خدا گذشته و در تقدیر الهی قطعیت یافته بود و اینک موقعیت او با ماست و دانش و فضیلت او در اختیار ماست. اگر خداوند اجازه دهد در مورد آنچه منع فرموده، و بر طرف سازد آنچه (غیبت) را که مقرر نموده، حق را به نیکوترین شکل و روشنترین قالب آن عرضه می نماید و خود از پشت پرده ظاهر می شود، و حجت خویش را اقامه می کند، ولیکن تقدیر الهی شکست ناپذیر، و اراده او تردیدناپذیر است و از مشیت او نتوان پیشی گرفت.

باید هواي نفس را به کنار گذاشته، براساس اعتقاد خود استوار بمانند و از آنچه که از دیده هایشان پوشیده شد، جستجو نکنند، تا به گناه نیفتند، و از آنچه خدای پوشیده نگه داشته، پرده برندارند تا پشیمان نشوند.

آنها بدانند که حق با ما، و در خاندان ما معصومین است؛ هیچ کس جز ما این را نمی داند، مگر اینکه دروغگو باشد، و بر خدا افترا ببندد! جز ما کسی این ادعا را ندارد، مگر اینکه گمراه و خیره سر باشد. بنابراین با این مختصر که گفتیم به ما اکتفا کنند و دیگر توضیح بیشتر لازم نیست، و با این اشاره قناعت نمایند” [۲]

از جمله توقیع شریفی که به خط حضرت ولی عصر (علیه السلام) به دست عثمان بن سعید عمري از ناحیه مقدّسه صادر شده است، نامه ای است که دارای مضامین عالی در زمینه غیبت و زایل کننده هر نوع شک و شبهه می باشد و ما را به پیمودن صراط مستقیم و عدم تمایل به چپ و راست رهنمون می شود.

علامه مجلسی از کتاب ” احتجاج” از شیخ موثوق ابوعمر عامری – رحمه الله علیه – روایت می کند که:  “ابن ابی غانم قزوینی و جماعتی از شیعیان درباره فرزند امام حسن (علیه السلام) گفتگو نمودند. ابن ابی غانم عقیده داشت که حضرت عسکری (علیه السلام) رحلت فرمود و اولادی نداشت. سپس، آنها نامه ای در این خصوص نوشتند و به جانب حضرتش فرستادند (تا وکلای حضرت به آستان مقدسش برسانند) و در آن نامه نوشتند که ما بر سر این موضوع کشمکش نموده ایم. جواب نامه آنها، به خط آن حضرت (صلوات الله علیه) به این مضمون صادر شد :

“بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند ما و شما را از فتنه ها حفظ نماید، به ما و شما روح یقین عنایت فرماید، ما و شما را از سوء خاتمه و بدی بازگشت محافظت نماید.

به ما رسیده است که جماعتی در دین خود دچار تردید شده اند و در مورد صاحبان امر خود به شک و تردید افتاده اند، این خبر ما را به غصه و اندوه واداشته است.

 این غم و اندوه ها، به جهت شماست نه براي خود ما، و تأسف و تأثر ما صرفاً به خاطر شماست نه ما؛ زیرا خداوند با ماست، دیگر نیازي به غیر او نداریم. حق با ماست، و هر کس از ما دوری گزیند ما را به وحشت نمی اندازد.

 ما اثر صنع خداییم و مردم به طفیل وجود ما، موجود گشته اند. شما را چه شده که در وادی ضلالت حیران و سرگردان شده اید؟ مگر نشنیده اید که خدای تبارك و تعالی می فرماید:

یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم“[۳]

ای کسانی که ایمان آورده اید از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر و ” اولی الامر” که از شما است، اطاعت کنید.

مگر از اخبار و احادیثی که در رابطه با امامان گذشته و باز مانده از آنها به شما رسیده است، آگاهی ندارید؟ مگر نمی دانید که چه سرنوشتی براي امامان، تعیین شده و قبلاً به شما نرسیده است؟ مگر نمی بینید که خداوند چه مشعل هایی براي هدایت شما برافروخته و چه پناهگاههایی براي شما تأمین ساخته است که از روزگار آدم ابوالبشر تا به عهد امام پیشین – پدرم امام حسن عسکری – هرگاه پرچمی ناپدید شده، پرچمی ظاهر شده است؛ و هرگاه ستاره ای غروب کرده، ستاره ای طلوع نموده است. پس هنگامی که پدرم در گذشت، خیال کردید که خداوند دین خود را باطل خواهد ساخت و رابطه خود را با بندگانش قطع خواهد کرد؟! نه! هرگز چنین چیزی نیست و تا روز رستاخیز چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد، تا علی رغم اکراه شما، امر خدا ظاهر گردد. پدرم بر شیوه پدران بزرگوارش گام برداشت و سرانجام سعادتمند از این جهان دیده فروبست ، اما دانش او پیش ماست، و وصیت او بر ماست. اخلاق او و جانشینی با ماست. هرگز کسی در این منصب با ما به نزاع بر نمی خیزد، جز اینکه ستمگر و تبهکار باشد! و جز ما کسی چنین ادعایی نمی کند، مگر اینکه کافر و ملحد باشد. اگر مشیت خدا نبود – که امر او هرگز مغلوب نمی شود و راز او هرگز بر ملا نمی گردد – حق ما را آشکار می ساخت و دلهای شما را روشنی می داد و هرگونه شک و تردید را از دل شما می زدود ، ولیکن آنچه او بخواهد همان خواهد شد و براي هر اتفاقی مدتی معین گشته که علمش نزد خداست  پس، از خدا بترسید و تسلیم ما شوید، کارها را به ما واگذار کنید و به ما باز گردانید، تا آنچنان که به ما دستور است به شما دستور صادر کنیم. آنچه از شما پوشیده شده، در صدد کشف آن برنیایید. از راه راست منحرف نشوید و به راه چپ نگرایید، اعتدال خود را در محبت ما براساس سنت روشن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار دهید که من شما را خیر خواهی نمودم، خدای بر من و شما گواه است اگر علاقه ما به ارشاد و اصلاح و محبت به شما نبود، از شما روی برتافته، به وظیفه خود که نبرد با ستمگر سرکش گمراه است، می پرداختیم. ستمگر طغیانگری که با خدای خود به ستیز برخاسته ادعاهای ناروا نموده، حق امام واجب الاطاعه خود را انکار کرده، حق مرا به ستم غصب نموده اند، در صورتی که در من، شباهتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیروی نیکو از آن الگوی الهی است که نادان به دنبال جهالت خود سقوط نموده، کافران به زودی خواهند فهمید که جهان جاویدان از آن کیست؟ خداوند ما و شما را به رحمت خود از خطرها، بلاها، بدیها و ناملایمات حفظ کند، که او ولی رحمت است و بر آنچه که بخواهد توانا است و او ولی و حافظ ما و شما است و سلام، رحمت و برکات خدا بر همه اوصیاء و مؤمنان باد.[۴]

پی نوشت

[۱] – سوره عنکبوت، آیه۲

[۲] – کمال الدین، ج ۲، ص ۵۱۰ ، حدیث ۴۲ ، باب توقیعات. بحارالانوار، ج ۵۳ ، باب توقیعات، حدیث ۱۹ ، ص۱۹

[۳] – سوره نساء آیه ۵۳

[۴]-  بحارالانوار،ج ۵۳ ، باب توقیعات، حدیث ۹، ص ۱۷۸٫  الغیبه، ص ۲۸۵ ، ج.۲۴۵ ۲۴۵ الاحتجاج، ج ۲، ص۷-۴۶۶(این حدیث با استفاده از روزگار رهایی ترجمه شده است.