سوره مائده آیه ۳

الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً

امروز، كافران از [شكست] آيين شما مأيوس شدند؛ بنابراين، از آن‌ها نترسيد؛ و از [مخالفت] من بترسيد! امروز، دين شما را برايتان كامل‌كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به‌عنوان آيين [جاودان] شما پذيرفتم.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حجّۀالوداع عزم مکه کرد و پس از انجام مناسک از آن خارج گشت و در روایتی دیگر: و دوازده هزار نفر یمنی و پنج هزار مرد از مدینه وی را مشایعت کردند جبرئیل در میان راه نزد وی آمده، پس فرمود: «یا رسول الله، خداوند متعال به تو سلام می رساند و سپس این آیه را خواند: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «یا جبرئیل، مردم نو مسلمانند، بیم آن دارم که پریشان فکر شوند و سرپیچی کنند». پس جبرئیل (علیه السلام) به جایگاه خود بازگشت و روز بعد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در غدیر خمّ بود، بر وی نازل گردید، سپس فرمود: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ؛ فرمود: ای جبرئیل؛ بیم آن دارم که صحابه ام با من مخالفت کنند. پس جبرئیل به آسمان رفت و روز سوم نزد آن حضرت بازگشت که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مکانی بود که آن را به نام غدیرخمّ می گفتند، پس به آن حضرت گفت: بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ الله یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این آیه را شنید، به مردم فرمود: شتر مرا بخوابانید که به خدا سوگند تا پیام و رسالت پروردگارم را ابلاغ نکنم، این مکان را ترک نخواهم کرد. آنگاه امر فرمود منبری از جهاز شتران برای وی درست کنند. سپس از آن بالا رفته و علی (علیه السلام) را نیز با خود بالا برد و برپای ایستاده و خطبه ای بلیغ ایراد فرمود و در آن هم موعظه فرمود و هم از بدی منع نمود و سپس در پایان سخنش فرمود: «ای مردم، آیا من سزاوارتر از شما به خودتان نیستم»؟ گفتند: «بلی یا رسول الله»! سپس فرمود: «برخیز یا علی»، پس علی (علیه السلام) برخاست، آنگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست وی را گرفته و بالا برد تا جایی که سفیدی زیربغل هر دو نمایان شد، سپس فرمود: «بدانید و آگاه باشید که هر کس من مولای او بوده ام، اینک علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار دوستدارش را و دشمن بدار هر که با وی دشمنی کند و یاری رسان آنکه یاری اش نماید و خوار و ذلیل کن آنکه او را واگذارد»! سپس از منبر پایین آمده و صحابه وی نزد امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده و ولایت را به وی تبریک گفتند. و اوّلین شخصی که به وی تبریک گفت، عمربن‌خطاب بود، که گفت: «ای علی، اینک مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن شدی». سپس جبرئیل این آیه را نازل فرمود: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً». (بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۳۷، ص: ۱۶۶)