علىّ بن جعفر از برادر خود امام كاظم عليه السلام روايت كند كه فرمود: چون پنجمين امام از فرزندان امام هفتمين غايب شود اللَّه اللَّه در دينتان مراقب باشيد كسى آن را از شما زايل نسازد، اى فرزندان من! به ناچار صاحب الامر غيبتى دارد تا به غايتى كه معتقدان به اين امر از آن بازگردند، اين محنتى است كه خداى تعالى خلقش را به واسطه آن بيازمايد و اگر پدران و اجداد شما دينى بهتر از اين مى شناختند از آن پيروى مى كردند. گفتم: اى آقاى من! پنجمين از فرزندان هفتمين كيست؟ فرمود: اى فرزندان من! عقلهاى شما از درك آن ناتوان است و خردهاى شما تاب تحمّل آن را ندارد و ليكن اگر بمانيد او را درك خواهيد كرد.[۲]
داود بن كثير رقّى گويد: از امام كاظم عليه السلام پرسيدم صاحب الامر كيست؟ فرمود: او مطرود و يگانه و غريب و غائب از خاندان خود و خونخواه پدرش مىباشد.[۴]
يونس بن عبد الرّحمن گويد: بر موسى بن جعفر وارد شدم و گفتم: اى فرزند رسول خدا! آيا شما قائم به حق هستيد؟ فرمود: من قائم به حق هستم و ليكن قائمى كه زمين را از دشمنان خدا پاك سازد و آن را از عدل و داد آكنده سازد همچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد او پنجمين از فرزندان من است و او را غيبتى طولانى است زيرا بر نفس خود مىهراسد و اقوامى در آن غيبت مرتدّ شده و اقوامى ديگر در آن ثابت قدم خواهند بود.
سپس فرمود: خوشا بر احوال شيعيان ما كه در غيبت قائم ما به رشته ما متمسّك هستند و بر دوستى ما و بيزارى از دشمنان ما ثابت قدم هستند، آنها از ما و ما از آنهائيم، آنها ما را به امامت و ما نيز آنان را به عنوان شيعيان پذيرفته ايم پس خوشا بر احوال آنها و خوشا بر احوال آنها به خدا سوگند آنان در روز قيامت هم درجه ما هستند.[۶]
کلمات کلیدی: روایت امام کاظم علیه السلام، غیبت امام، طرید، غریب، قائم به حق، عدل و داد، ظلم و جور