توقیع براي جمعی از مردم قم

عده ای از شیعیان نامه ای را به حضرت ولی عصر علیه السلام نوشتند و از ایشان مسائلی را در مورد وصایت و امامت پرسید. آن حضرت جوابی برای او نوشتند به این مضمون:

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند ما و شما را از فتنه ها نگاه دارد و به ما و شما روح یقین موهبت کند، و از سوء عاقبت باز دارد. خبر تردیدی که گروهی از شما در امر دین نموده اید، و شک و تحیری که درباره صاحبان امر خود به دل آنها راه یافته است، به من رسید، ما از این موضوع به خاطر شما غمگین شدیم نه بخاطر خودمان و درباره شما ناراحت شدیم نه درباره خودمان زیرا خدا با ماست و جز به خدا به هیچ کس نیازی نداریم و حق با ماست و بنابراین کسی که از اطاعت ما سرباز می زند، ما را به وحشت نمی اندازد. ما اثر صنع خدائیم و مردم به طفیل وجود ما، موجود گشته اند. اي مردم! چرا دچار تردید گشته و در حال تحیر مطلب را بر خود مشتبه می سازید. آیا نشنیده اید که خدا می فرماید: یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم

یعنی: ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و پیغمبر و صاحبان امر خود را، اطاعت کنید.

نمی دانید که در اخبار رسیده است. که حوادثی براي ائمه، گذشته و آینده شما روی می دهد، و آیا ندیده اید که خداوند از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسکری سنگرهائی براي شما قرار داده که به آنها پناه برید و علائمی مقرر داشته تا بوسیله آن هدایت شوید؟ به طوریکه هر گاه یکی از آن علامتها پنهان شود علامت دیگری ظاهر می گردد و هر وقت ستاره ای غروب کند، ستاره دیگری می درخشد. پس وقتی که امام حسن عسکري (علیه السلام) رحلت فرمود گمان کردید که خداوند دین خود را باطل کرد، و رشته واسطه میان خود و بندگانش را قطع نمود؟ نه. چنین نبوده و تا روز رستاخیز و ظهور امر خدا که مردم او را نمی خواهند، هم چنین نخواهد بود. امام گذشته با سعادت رحلت فرمود و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، وصیت و علم و فرزند و جانشین او در میان ما است و جز ظالمان گناهکار کسی راجع به منصب و مقام امامت وي با ما نزاع ندارد و جز منکر کافر کسی ادعای این منصب بزرگ را نمی کند. اگر ملاحظه مغلوب شدن امر خدا و آشکار و علنی گشتن سرّ الهی نبود چنان حق ما برای شما ظاهر می گردید که عقلهایتان حیران می گشت و تردیدتان بر طرف شود ولی آنچه خداوند خواسته تحقق خواهد یافت و هر چیزی در لوح محفوظ مرقوم است. پس شما هم از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، همه گونه خیر و خوبی از ما به مردم می رسد. آنچه بر شما پوشیده است، براي اطلاع از آن اصرار مورزید و به چپ و راست میل نکنید، مقصد خود را با دوستی ما بر اساس راهی که روشن است به طرف ما قرار دهید. من آنچه لازمه نصیحت بود، به شما گفتم و خداوند بر من و شما گواه است. اگر محبت به شما نداشتیم و صلاح شما را نمی دیدیم و به خاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگوی با شما را ترك می گفتیم… و صلی الله علی محمد النبی و آله و سلم تسلیماً