بی‌نیازی خدا و امام از یاری غیر

امیرمؤمنان علیه السلام ضمن توضیحی که ذیل آیه « ذلِکَ بِأَنَّ الَّذينَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذلِکَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ[۱]» می‌فرمایند، به این سوال پاسخ می‌دهند که مگر خداوند نیاز به یاری مخلوقات خود دارد؟ اگر او از غیر خود بی نیاز می باشد، یاری کردن او چه معنایی دارد؟

حضرت در این باره می‌فرمایند: فقد قال الله سبحانه :إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت أَقدَامَکُم…[۲]

فلم یَستَنصِرکم مِن ذُلٍّ…. استَنصََرَکم و له جُنُودُ السمواتِ و الارضِ … اَرادَ اَن یبلُوَکُم اَیکم اَحسَنُ عملاً[۳]

پس همانا خداوند سبحان فرموده است: «اگر به یاری خدا برخیزید، او شما را یاری می‌کند و قدم‌هایتان را استوار می‌سازد»… پس خداوند از روی خواری و ضعف از شما یاری نخواسته است… او در حالی از شما یاری طلبیده که لشکریان آسمانها و زمین از آن او است و او عزیز و حکیم می باشد… خواسته است شما را آزمایش کند که کدام یک عمل نیکوتر دارید.»

 بنا براین، یاری کردن خداوند در حقیقت امتحانِ بندگی اوست.

همین سوال درباره ی یاری کردن امام علیه السلام هم پیش می آید؟ آیا ایشان نیازی به ما دارند که بخواهیم یاری‌شان کنیم؟ قطعاً چنین نیست. این ما هستیم که از هر جهت به ایشان نیازمندیم و آن ها هیچ احتیاجی به ما ندارند.

پس یاری کردن امام چه معنایی دارد؟

یاری کردن امام، جز این نیست که اگر در مسیر تحقّقِ خواسته‌های ایشان قدم برداریم، می توانیم بگوییم که ایشان را یاری کرده‌ایم. البته چون خدای متعال همه‌ی لشکریان آسمان ها و زمین هایش را در اختیار آن ها قرار داده، نیاز به احدی جز خودِ خداوند ندارند. پس اگر چیزی از کسی بخواهند، یا طلب یاری از او کنند، به خاطر نیازشان به غیر خودشان نیست، بلکه در حقیقت می‌خواهند میزان بندگی و اطاعت او روشن شود.

امام علیه السلام به خواست خداوند بر هر کاری که بخواهد، قدرت دارد و بلکه هر مخلوق دیگری هم اگر قدرتی دارد به خواست و اذن ایشان می‌باشد. بنابراین، کسی که کاری برای امام علیه السلام انجام می‌دهد، در حقیقت ایشان از سر لطف به او اجازه فرموده‌اند، تا موفقّ به آن عمل شود، و این نه به خاطر نیازشان به او و کارش بوده است، بلکه صرفاً به خاطر این بوده که او به درجاتی از بندگی خداوند نائل شود و در حقیقت، این امام هستند که او را در جهت رسیدن به هدف خلقتش از هر جهت یاری فرموده‌اند.

هدف امام علیه السلام چیزی جز هدایت انسان ها نیست، این هدف را خدای متعال برای ایشان در ارتباط با دیگران قرار داده است.

بنا بر این، هرکس در مسیر هدایت خود – که همان بندگی خداست – قدم بردارد، در واقع در مسیر تحقق هدف امامش تلاش کرده و در حقیقت ایشان را در رسیدن به خواسته هایش یاری نموده است.

با این توضیحات می توان فهمید که یاری کردن امام علیه السلام چیزی جز انجام وظایف بندگی خداوند که نتیجه‌اش هدایت شدن خودِ یاری کننده است، نمی باشد و این هم چیزی جز لطف امام علیه السلام در حقّ آن شخص نیست.

لذا اگر انسان ها – علی العموم – و شیعیان امام شناس – بالخصوص – در انجام وظیفه ی شکرگزاری نسبت به بزرگ ترین نعمت الهی – یعنی امامت و ولایت – تلاش کنند؛ هر قدر که در این مسیر توفیق بیش تری پیدا کنند، به هدف خلقتشان بیشتر رسیده‌اند و از همین طریق امام زمانشان را یاری کرده‌اند. در اینصورت بیش تر مدیون لطف و عنایت ایشان قرار گرفته اند. چون همه این تلاشها چیزی جز فضل و محبت امام علیه السلام در حقّ آنها نبوده است.

کلمات کلیدی: یاری خدا، بی نیازی خدا، یاری امام، هدایت انسان، هدف خلقت، توفیق یاری، لطف امام

پی نوشت:

اقتباس از کتاب “یاری آفتاب”، دکتر محمد بنی هاشمی

[۱] . محمد،۳٫ « این به سبب آن است که کافران از باطل پیروی کردند ، و مؤمنان از حق که از سوی پروردگار آنان است ، پیروی نمودند. این گونه خدا برای مردم اوصافشان را بیان می کند.»

[۲] . محمد،۷

[۳] . خ،۱۸۲