سکوت و سخن گفتن
«و علیکم بالصَّمتِ الَّا فِیما یَنفَعُکُمُ الله بِهِ مِن اَمرِ اخِرَتِکُم وَ یَأجُرُکُم عَلَیه».
و بر شما باد خموشی، مگر در آن چیزهایی که خداوند به شما در کار آخرتتان، به آن سود و بر آن پاداشتان دهد.
سخن گفتن یا نگفتن؟
گرچه حضرت امام صادق علیه السلام در این بخش شیعیان را از صحبت کردن در هنگام تقیه و یا جایی که ضرورت صحبت کردن نباشد، نهی فرموده اند اما در عین حال امر می فرمایند به سخن گفتن در خصوص موضوعاتی که اجر و پاداش اخروی بر آنها مترتب است، مانند زمانی که ممکن است با سخن گفتن از ریختن خون مظلومی جلوگیری شود و یا از پایمال شدن حق مظلومی ممانعت به عمل آید. بنابراین سخن گفتن در محل مناسب آن، نسبت به سکوت کردن، افضل است.
شخصی از حضرت امام علی بن الحسین علیه السلام در این باره سوال نمود که: سخن گفتن و سکوت کدام افضل است؟
حضرت فرمودند: هر یک از این دو چیز، آفتی چند دارد. پس هر گاه که از آفات سالم باشند ،سخن گفتن، از سکوت کردن افضل است. سوال شد: چگونه افضل است ؟
فرمودند: چون خدای عزوجل انبیا و اوصیا علیهم السلام را به سکوت، مبعوث نساخته، بلکه ایشان را برای سخن گفتن و تبلیغ احکام به سوی خلق فرستاده و مردمان به سکوت، مستحق بهشت نشده اند و ولایت الهی به سکوت حاصل نشده و رهایی از جهنم، به سکوت به دست نیامده، بلکه همهی اینها به کلام حاصل شده و من قمر را با شمس نسنجم. به درستی که تو خوبی سکوت را با کلام خود توصیف می کنی اما نمی توانی با سکوت خوبی های کلام را بگویی.1
از سخنان گهربار حضرت امام سجاد علیه السلام بر میآید در صورتی که از آفات تکلم در امان باشیم، اصل بر سخن گفتن است. سکوت، مطلقاً دخالتی در رفتن به بهشت و خلاصی از جهنم ندارد، زیرا گفتن شهادتین، خواندن نماز، تبلیغ دین، امر به معروف و نهی از منکر، رفع اختلاف بین برادران دینی و از این قبیل امور با سخن گفتن حاصل میشود و در این قبیل موارد، به شرطی که آفات و خطراتی در آن نباشد، سخن گفتن لازم و ضروری بوده و به همین جهت حضرت امام سجاد ع سکوت را به قمر تشبیه فرموده اند.2
روایاتی چند در باب سکوت
حضرت علیبنموسیالرضا علیه السلام در این باره چنین میفرمایند:
« مِن عَلَامَاتِ الفِقهِ الحِلمُ وَ العِلمُ وَالصَّمتُ إنَّ الصَّمتَ بَابٌ مِن أَبوَابِ الحِکمَهِ إِنَّ الصَّمتَ یَکسِبُ المَحَبَّهَ إِنَّهُ دَلِیلٌ عَلَی کُلِ خَیر»3.
از نشانههای فهم [دردین] بردباری و دانش و خاموشی است براستی خاموشی دری از درهای حکمت است. براستی خاموشی دوستی آورد. به راستی که آن دلیل هر خوبی است.
همچنین حضرت موسیبنجعفر علیه السلام از پدران گرامی خود، از حضرت امیرالمومنین علیه السلام روایت کرده اند که آن حضرت به مردی می گذشتند که سخنان زیادی می گفت. پس بر سر او ایستادند و فرمودند: ای مرد! به تحقیق که تو املای نوشته به سوی خداوند خود، بر حافظین میکنی. یعنی آن چه تو می گویی، ایشان (حافظین) مینویسند و بر خداوند متعال عرضه مینمایند پس تکلم به چیزی بکن که به کارت آید و آنچه را که به کار تو نمی آید رها کن.4
در روایتی دیگر شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمه از جابر از حضرت امام محمد باقر علیه السلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: زمانی بر مردم فرا میرسد که امام آنها از نظرشان غایب میشود، خوشا به حال آن کسانی که در آن زمان، بر امر ما ثابت بمانند.کمترین چیزی که از ثواب به آنها میرسد این است که خداوند جل جلاله آنان را ندا میدهد و میفرماید: ای بندگان و کنیزان من! به سرّ من ایمان آورید و غیب مرا باور دارید، پس بشارت باد شما را به نیکی و ثواب از من، که شما به حق، بندگان و کنیزان من هستید، از شما میپذیرم و شما را عفو میکنم و گناهانتان را می آمرزم و به سبب شما باران به بندگانم میفرستم و بلاء را از آنها دفع می کنم، اگر شما نبودید عذاب خود را بر آنها نازل می کردم. جابر گوید عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا بهترین کاری که مومن باید در آن زمان انجام دهد چیست؟ فرمودند: حفظ زبان و خانهنشینی!5
منابع
[1] سید علاء الدین محمد گلستانه اصفهانی، منهج الیقین، صفحات 266 و 267.
[2] همان، صفحه 267، با اندکی تغییر.
[3] شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کمره ای، جلد 3 ،کتاب ایمان و کفر، باب خاموشی و نگهداشتن زبان، صفحه177، حدیث 1.
[4] سید علاء الدین محمد گلستانه اصفهانی، منهج الیقین، صفحه 266، با اندکی ویرایش.
[5] آیتالله سید محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم فی قواعد الدعاء للقائم علیه السلام، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، جلد 2، صفحه 449، تکلیف هفتادو چهارم بندگان نسبت به حضرت امام مهدی علیه السلام.