نام حضرت در لوح حضرت فاطمه سلام الله علیها

روایاتی كه بر وجود نام حضرت ولی عصر عليه السلام در لوح فاطمه عليها السلام وارد شده است‏

جابر بن عبد اللَّه انصارى می گوید: بر مولاى خود فاطمه زهرا عليها السلام وارد شدم و در مقابل ايشان لوحى بود كه پرتو آن چشم را خيره مى‏كرد و در آن دوازده نام بود؛ سه نام در روى و سه نام در پشت و سه نام در آخر و سه نام در حاشيه آن بود، آنها دوازده نام بودند

گفتم: اينها اسامى چه كسانى است؟

فرمودند: اينها اسامى اوصياست، اولين ايشان پسر عموى من و يازده نفر ديگر از فرزندان من هستند كه آخرين آنان قائم صلوات اللَّه عليهم اجمعين است.

 جابر می گويد: نام محمّد در سه موضع و نام عليّ در چهار موضع آن بود.[1]

 

روایت امام مجتبى عليه السلام در باره غيبت امام دوازدهم عليه السلام‏

ابو سعيد عقيصا می گويد: وقتى امام حسن عليه السلام با معاويه مصالحه كرد، مردم به نزد او آمدند و بعضى از آنها امام را به واسطه بيعتش مورد سرزنش قرار دادند، امام عليه السلام فرمودند: واى بر شما، چه مى‏دانيد كه چه كردم؟ به خدا سوگند اين‏ عمل براى شيعيانم از آنچه كه آفتاب بر آن بتابد و غروب كند بهتر است، آيا نمى‏دانيد كه من امام واجب الاطاعه بر شما هستم و به نصّ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم يكى از دو سروران جوانان بهشتم؟

 گفتند: آرى

 فرمود: آيا مى‏دانيد كه وقتى خضر عليه السّلام كشتى را سوراخ كرد و آن ديوار را تعمیر کرد و آن جوان را كشت، اين اعمال موجب خشم موسى بن عمران گرديد چون حكمت آنها بر وى پوشيده بود؟ امّا آن اعمال نزد خداى تعالى عين حكمت و صواب بود؟!

 آيا مى‏دانيد كه هيچ يك از ما ائمه نيست جز آنكه بيعت سركش زمانش بر گردن اوست؛ مگر قائمى كه روح اللَّه عيسى بن مريم پشت سر او نماز مى‏خواند؟ خداوند ولادت او را مخفى مى‏سازد و شخص او نهان مى‏شود تا آنگاه كه خروج كند بيعت احدى بر گردن او نباشد. او نهمين از فرزندان برادرم حسين است و فرزند سرور كنيزان، خداوند عمر او را در دوران غيبش طولانى مى‏گرداند، سپس با قدرت خود او را در صورت جوانى كه كمتر از چهل سال دارد ظاهر مى‏سازد تا بدانند كه خداوند بر هر كارى توانا است.[2]

 

کلمات کلیدی: لوح فاطمه، دوازده امام، عمر طولانی امام، ولادت پنهان، واجب الاطاعه، قائم، بیعت امام حسن علیه السلام، سرور جوانان بهشت، دوران غیبت

پی نوشت:

[1] . كمال الدين، ترجمه پهلوان، ج‏1، ص: 574

[2] . كمال الدين، ترجمه پهلوان، ج‏1، ص 582

تلگرام
واتساپ
ایکس
لینکدین
ایمیل
پرینت
خانهمقالاتتماس با ماحمایت