عریضه ها

نوشتن عریضه و نامه حاجت به محضر مولاي کریم حضرت مهدي ارواحنا فداه یکی از انواع توسّل‏ها و استغاثه ‏هاي مؤثّر است و اثر عجیبی در برآمدن حاجت دارد؛ زیرا، مولاي ما حضرت مهدي ارواحنا فداه – چنان‏که در روایات نیز بیان شده ‏است – نسبت به دوستانش بسیار لطف و رأفت دارد و مهربان است.

در این بخش، چگونگی چند نوع نامه حاجت را یادآور شده و برخی از داستان‏هایی را که براي برخی از بزرگان پیش آمده‏ است، بیان می‏کنیم.

در کتاب “تحفه الرضویّه” می فرماید: علّامه سیّد محمّد تقی اصفهانی قدس سره در فصلی از کتابش که در مورد معجزه‏ هاي امام زمان ارواحنا فداه ترتیب داده ‏است می‏نویسد: یکی از معجزه ‏ها و کرامت ‏هاي آشکار آن حضرت این است که با انداختن کاغذی که حاجت و درخواست از حضرت بر روی آن نوشته شده ، حاجت‏ها برآورده می‏ شود؛ و این مطلبی است که با چشم مشاهده گردیده و تجربه شده است.

جریانی در مورد نوشتن نامه به حضرت بقیّه اللَّه عجّل اللَّه تعالی فرجه

محدّث نوري رحمه الله می‏فرماید: دانشمند گران‏قدر، جناب آمیرزا ابراهیم شیرازي حائري – که خداوند آینده‏اش را اصلاح و خواسته ‏هایش را برآورده کند – فرمود :

خواسته ‏هاي مهمّی در شیراز برایم پیش آمد که فکرم را سرگردان و سینه ‏ام را تنگ کرده بود؛ از جمله این خواسته‏ ها زیارت سرور و سالارم حضرت ابا عبداللَّه الحسین علیه ‏السلام بود. در این زمینه، چاره‏اي جز توسّل به محضر مقدّس و دریاي کرامت امام حاضر ارواحنا فداه ندیدم. همو که دیدگان هر بیننده‏اي که کمتر او را ببیند زیان می‏بیند، بر او سلام خدا باد که آگاه از همه رازهاست. خواسته ‏هایم را با استفاده از”عریضه حاجت” که از امامان علیهم‏السلام روایت شده‏است؛ نوشتم و نزدیک غروب از شیراز بیرون رفتم و به جایی رسیدم که آب فراوانی بود .

در آن‏جا ایستادم و ابو‏القاسم حسین بن روح نوبختی قدس سره را صدا زدم و به وي سلام کردم و نامه را به او دادم تا به حضرت برساند، سپس نامه را به آب افکندم.

آن‏گاه بازگشتم و جریان را با کسی بازگو نکردم. صبح، نزد استاد رفتم در آنجا عده دیگری نیز بودند. سپس سیدی خوش سیما و محترم که لباس خادمان حرم امام حسین علیه‏السلام را بر تن داشت، وارد شد و سلام کرد و نزدیک استاد نشست. من و سایر شاگردان، او را از پیش نمی‏شناختیم و پس از آن نیز نه در شیراز و نه در خارج آن او را ندیدیم. آن‏گاه رو به من کرد و مرا با نام صدا زد و گفت: نامه ‏ات را به مولاي‏مان حضرت مهدي ارواحنا فداه رساندم.

من از این سخن مبهوت شدم؛ و دیگران معناي سخن او را نفهمیدند و بدین جهت از آن آقا درخواست کردند تا بی پرده سخن بگوید .وي فرمود: شب گذشته گروه زیادي را در خواب دیدم که دور سلمان فارسی جمع شده بودند، در حالی که نامه ‏هاي بسیاري در دست داشت و به آنها نگاه می کرد. وقتی مرا دید گفت: برو نزد فلان شخص – اسم و فامیل مرا گفت – و به او بگو: این نامه تو است.

من دیدم که بالاي آن نامه مهر خورده‏است یعنی به محضر امام زمان ارواحنا فداه رسیده ‏است لذا، دانستم که هرکس حاجتش برآورده ‏شده ‏باشد نامه‏‏ اش مهر می‏خورد، و کسانی که درخواست‏شان رد شده ‏باشد، نامه ‏شان به همان شکل – بدون مهر – برمی‏گردد.

کسانی که در مجلس درس حضور داشتند به من گفتند: آیا خواب این مرد راست است؟ من جریان را برايشان گفتم و نزدشان سوگند یاد کردم که هیچ کس از این جریان اطّلاع نداشته‏ است. دوستانم به من بشارت دادند که درخواست ‏هایم برآورده شده‏ است و جریان همان گونه شد که آن‏ها بشارت دادند .چندي نگذشت که به کربلاي حسینی علیه‏السلام مهاجرت کردم و هم اکنون نیز ساکن کربلا هستم. ناگفته نماند، سایر خواسته‏ هایم که در آن عریضه نوشته بودم نیز به طور کامل برآورده ‏شدند.

ستایش سزاوار خداوند است و درود بر اولیاء خداوند.