زندگی یک مومن فقط با ظهور امامش به حالت ایده آل و کمال مطلوب خود می رسد.
تعلقات دنیوی یکی از موانعی است که مانع رسیدن بندگان خدا به سعادت و کمال است واین مانع با رشدعقلانی بندگان به دست با کفایت امام عصر علیه السلام پس از ظهور برطرف می گردد.
زیرا که زمان بعداز ظهور، زمان وفور علم وحکمت الهی است چنانچه امام باقر علیه السلام فرموده اند: “در آن زمان ،یک زن در خانه اش به کتاب خدای متعال وسنت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله حکم می کند.”
پس زمان ظهور، زمان بروز تمام خوبیها وزیباییهاست و زمان غیبت ،زمان محرومیتها و کاستی ها و دردها و زیستن بدون ظهور امام علیه السلام، زندگی همراه با بدبختی وبیچارگی است.ولی افسوس که این بیچارگی را بیشتر مردم احساس نمی کنند!
درد بزرگتر از خود غیبت، احساس نکردن این درد است!
مَثَل ما مثل آن طفل صغیری است که در کودکی پدرش را از دست داده و یتیم می شود ولی به دلیل عدم بلوغ عقلی نمی فهمد چه بلایی به سرش آمده و خود را به اسباب بازیهایش دلخوش می کند.وقتی به بلوغ فکری رسید تازه درد یتیمی را می چشد وجای خالی پدر را حس می کند.
یتیمی زمان غیبت چه بسا سخت تر است که پدرِ امام عصر علیه السلام از پدرانشان از پیامبر صلی الله علیه وآله می فرمایند:
“سخت تر از یتیمی آنکه از پدرش جداشده ،یتیمی آن یتیمی است که از امامش بریده شده ونمی تواند به او برسد…”(بحار .ج۲٫ص۲ح۱)
آری یتیمی از نبودن پدر حقیقی ما بسیار دشوارتر از پدر نَسَبی ماست اما صد افسوس که بسان آن طفل نابالغ درد یتیمی خویش را احساس نمی کنیم وخود را به اسباب بازیهای دلفریب دنیا سرگرم کرده ایم واگر از مومنی بخواهند گرفتاریهای خود را بشمارد شاید صد درد را بیان کند اما از فقدان امامش شکایتی نکند!!!
پس، اصل مشکل ما اینجاست که هنوز درد غیبت امام را احساس نکرده ایم و سر در زیر برف غفلت برده ایم وگرنه باید از غم دوری اماممان فریاد سردهیم وفرج را تمنا کنیم.
برای خلاصی از این غفلت شوم، راهی جز معرفت بیشتر به امام عصر علیه السلام و ارتباط و اتصال روحی قویتر با ایشان وجود ندارد که اگر چنین شود حال انتظار خود بخود حاصل شود.
همچوطفلی که زفقدان پدرغافل بود سرخوش از بازی وسرگرمی بی حاصل بود
همگی دربه در بازی دنیا هستیم غافل از آن پدر صاحب دلها هستیم