حضرت صاحب الزمان دعا می کند در حق کسی که برایش دعا کند.
لازمه ی تشکر از احسان دیگران این است که در حق احسان کننده احسان کنیم پس وقتی کسی برای آقا صاحب الزمان (عجّل اللَّه فرجه) دعا کند ایشان هم برای او دعا می فرمایند. دلیل این سخن، دعای حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) است برای یارانشان که در کتاب “مهج الدعوات” وارد شده و می فرمایند: « و کسانی که برای یاری دین تو از من پیروی می کنند را نیرومند کن و آنان را جهادگر در راه خودت قرار ده و بر بدخواهان من و ایشان پیروزشان گردان.» (مهج الدعوات ، ۳۰۲). حضرت برای کسانی که دین خدا را یاری و از ایشان تبعیت می کنند دعا می کند. از آنجایی که یکی از اقسام یاری دین و حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) “یاری کردن به زبان” است، دعا کردن برای آن حضرت و برای تعجیل فَرَجِ ایشان، تبعیّت و نصرت او و از انواع “یاری کردن به زبان” است.
از طرفی دیگر در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در مورد آیه شریفه: « وَ اِذا حُیّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها؛ و هرگاه مورد تحیّت [بدرود و ستایش] قرار گرفتید، به امری بهتر یا نظیر آن پاسخ دهید». (سوره نساء آیه ۸۶) بیان شده که منظور از “تحیت” سلام دادن و کارهای نیک دیگر است. واضح است که دعا از بهترین انواع نیکی است. پس هرگاه مؤمنی برای مولای خود خالصانه دعا کند مولایش هم برای او خالصانه دعا می فرماید و این بهترین نوع نیکی و تشکرِ از مومن است که آقا صاحب الزمان (عجل الله فرجه) انجام می دهند زیرا دعای آن حضرت کلید هر خیر و نابود کننده ی هر شر و بلایی است و برای مومن خیری بالاتر از توجه و دعای صاحب الزمان (عجل الله فرجه) وجود ندارد. (تفسیر القمی، ج ۱/ ۱۴۵)
شاهد و مؤیّد این ادعا روایتی است که می گوید: جمعی از اهل اصفهان نقل کردند که شخصی به نام عبدالرحمن مقیم اصفهان و شیعه بود. از او پرسیدند: چرا به امامت حضرت علی النقی (علیه السلام) معتقد شدی؟
گفت: چیزی دیدم که موجب شد من این چنین معتقد شوم. من مردی فقیر ولی زبان دار و پر جرأت بودم. در یکی از سالها اهل اصفهان مرا با جمعی دیگر برای شکایت به دربار متوکل بردند. وقتی که در دربار بودیم متوکل دستور داد که علی بن محمد بن الرضا (علیهم السلام) احضار شود. به یکی از حاضران گفتم: این مرد کیست که دستور احضارش داده شده؟ گفت: او مردی علوی است که رافضیان معتقد به امامتش هستند. سپس گفت: چنین می دانم که متوکل او را برای کشتن احضار می کند. گفتم: از اینجا نمی روم تا این مرد را ببینم چگونه شخصی است؟ گوید: آنگاه او سوار بر اسب آمد و مردم از سمت راست و چپ در دو صف ایستاده به او نگاه می کردند. هنگامی که او را دیدم محبتش در دلم افتاد و بنا کردم در دل برای او دعا کنم که خداوند شرّ متوکل را از او دفع نماید. او در بین مردم پیش می آمد و به کاکل اسبش نگاه می کرد و به چپ و راست نظر نمی افکند. من در دل پیوسته برایش دعا می کردم. هنگامی که کنار من رسید صورتش را به سویم گردانید آنگاه فرمود : خداوند دعایت را مستجاب کند و عمرت را طولانی نماید و مال و فرزندت را زیاد سازد. از هیبت او به خود لرزیدم و در میان رفقایم افتادم. دوستانم پرسیدند: چه شد؟ گفتم: خیر است و من رازم را به هیچ مخلوقی نگفتم. پس از این ماجرا به اصفهان برگشتم. از آن به بعد خداوند به برکت دعای او مال زیادی به من داد به طوری که امروز من تنها هزار هزار درهم ثروت در خانه دارم غیر از مالی که خارج از خانه مالک آن هستم و دارای ده فرزند شدم و هم اکنون هفتاد و چند سال عمر کرده ام. من به امامت این شخص قائلم زیرا آنچه در دلم بود را فهمید و خداوند دعایش را درباره ام مستجاب کرد. (کتاب خرائج، باب یازدهم در معجزات الامام علی بن محمد الهادی علیه السلام)
نکته قابل توجه در این روایت آن است که امام هادی (علیه السلام) به دعای این مرد که در حق ایشان کرد پاداش داد و در حق او دعا فرمود، با اینکه در آن هنگام او از اهل ایمان نبود حال چگونه ممکن است مومنی برای حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) دعا کند و ایشان در حق او دعای خیر نفرماید با اینکه از اهل ایمان است؟ بطور قطع به یقین آن جناب برای اهل ایمان دعا می کند هر چند که مومنین از دعا برای حضرت غافل باشند زیرا که او ولیّ احسان است و هدف وجودی ایشان خیر رساندن است و در هر صورت برای شیعیان و یارانشان دعا می کنند چنانچه در روایات بسیاری ذکر شده است. صاحب مکیال هم در این مورد بیان می کند یکی از برادران صالح برایش نقل کرده که آن حضرت (علیه السلام) را در خواب دیده، آن حضرت به او فرموده اند: « من برای هر مؤمنی که پس از ذکر مصائب سید الشهدا در مجالس عزاداری دعایم نماید، دعا می کنم» و چه پاداشی بالاتر از این برای مومن وجود دارد.