آیا ما می توانیم خدای حقیقی را بشناسیم؟

سوال:

از میان خدایانی که ادیان مختلف معرفی می کنند کدام یک خدای حقیقی هستند؟ آیا ما می توانیم خدای حقیقی را بشناسیم؟

پاسخ:

در دنیای کنونی ، هر یک از ادیان و فرقه ها ، خدا یا خدایانی را برای خود انتخاب کرده اند. اما اینکه ما از چه طریقی می توانیم به درست یا نادرست بودن این انتخابها پی ببریم چالشی است که همیشه فراروی بشریت بوده و هست.

حقیقت این است که بر خلاف شیوه های پیچیده و رایجی که برای شناخت خدا معرفی می شود ، روش ساده ای وجود دارد که از طریق آن می توان براحتی به این مهم دست یافت. به علاوه که این راه برای همگان قابل فهم و دسترسی است.

در این روش ما تنها با استفاده از عقل و فطرت به بررسی صفاتی از خدا می پردازیم که از آن طریق می توانیم به شناخت صحیحی از خدا برسیم.

برای این کار ابتدا بوسیله عقل، صفاتی را از خدا مورد بررسی قرار می دهیم که بدون آن امکان صحبت کردن در مورد خدا وجود ندارد. به عبارت دیگر نمی توانیم کسی را بدون داشتن این صفات خدا بنامیم.

اما لازم است پیش از آن به تنها صفت خاص خدا که هیچ مخلوقی از آن برخوردار نیست اشاره کنیم و آن صفت " بی نیازی" است. منظور ما از بی نیازی ، بی نیازی مطلق است. یعنی بی نیازی در همه چیز ، از همه کس  و همیشه و اگر این را فهمیدیم این را هم می فهمیم که محال است خدا به مخلوقات خود نیازمند باشد! چرا که مخلوقات آفریده خدا هستند پس چگونه می توانند تامین کننده نیازهای او باشند و آن زمانی که مخلوقی در کار نبود چه کسی نیازهای خدا را تامین می کرد؟ این قضیه به قدری واضح است که با کمی تامل، قابل درک بوده و نیازی به گفتگوی بیشتر ندارد. از این رو می توان به این نتیجه رسید که خدا مطلقا و تحت هیچ شرایطی نباید به هیچ کس و هیچ چیز وابستگی و نیازی داشته باشد.

با گذر از این صفت به صفات دیگری می رسیم که در اصطلاح به آن صفات ذات می گویند.[۱] صفات ذات به صفاتی گفته می شود که هیچ گاه از خدا جدا نمی شود؛ و ۳ صفت هستند یعنی حیات ، علم و قدرت.

حیات یعنی خدا همیشه زنده بوده و هست و مرگ و نیستی حتی برای لحظه ای در او راه نداشته و نخواهد داشت.

علم یعنی خدا علم و اشراف کامل به خود و تمام آفریده هایش دارد.

قدرت یعنی خدا توان انجام یا عدم انجام هر چه را اراده کند دارد.

لزوم و وجود این صفات برای خدا از طریق عقل قابل درک و پذیرش است اما صفات دیگر خدا[۲] صفت ذات نبوده و صفات فعل نام دارند یعنی در صورت انجام فعلی از جانب خدا این صفت به او نسبت داده می شود به همین خاطر ممکن است خدا همیشه این صفات را نداشته باشد؛ مانند رازقیت، یعنی می شود خدا ، خدا باشد اما رزق ندهد یا خالقیت یعنی می شود خدا ، خدا باشد اما خلق نکند و این همه آسیبی به مقام الوهیت او نمی زند.

برخی از صفات فعل از طریق فطرت قابل فهم و تایید هستند؛ و برای شناخت خدا باید به علاوه صفات ذات به این صفات نیز توجه داشته باشیم!

پس ما هر چقدر هم كه در انتخاب مصادیق خارجي خدا به بیراهه برویم ، اين مسئله در شناخت عقلی و فطری ما از خدا تغییری ایجاد نخواهد کرد.

پس اختلاف بر سر ویژگیهای خدا نیست چرا که همه ما در اینکه خدا باید دارای چه صفاتی باشد اختلافی نداریم بلکه اختلاف بر سر این است که آیا خدایی که انتخاب کرده ایم هم دارای این صفات هست یا خیر؟

خلاصه اینکه اگر کسی خود را خدا می داند (یا او را خدا می دانند) باید با شناختی که از او داریم مطابقت داشته باشد وگرنه فضیلت تراشی و نسبت دادن الوهیت به او ، مقامی را برای وی به همراه نداشته و او را شایسته این مقام نخواهد کرد. تمام صفاتی که در بالا به آن اشاره شد در مورد الله صدق می کند. ما آنها را به صفاتی که در قرآن وجود دارد اضافه می کنیم. جالب اینکه برخی از این ویژگیها(حتی صفات ذات که باید در خدا وجود داشته باشد) تنها در قرآن آمده و در هیچ یک از ادیان و فرق دیگر اثری از چنین خدایی با این صفات یافت نمی شود که هیچ ، بلکه برعکس آن نیز مشاهده می شود.

من به عنوان کسی که به خدا اعتقاد دارد خدایی را دوست دارم که :

۱) بی نیاز باشد

اللَّهُ الصَّمَدُ (الإخلاص۲)

خدا بی نیاز است

فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ

خداوند از همه جهانیان، بی نیاز است.) ( آل عمران ۹۷)

۲) همیشه زنده باشد[۳]

وَ تَوَکَّلْ عَلَي الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوتُ

(و توکّل کن بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد) (فرقان ۵۸)

۳) قدرت انجام هر کاری را داشته باشد[۴]

 إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

بدرستیکه خداوند بر هر کاری تواناست

۴)همه چیز را بداند [۵]

عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ

(دانای آشکار و نهان است)(حشر ۲۲ )

وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ

(و خداوند آنچه را در دل پنهان می دارند بخوبی می داند!) (انشقاق ۲۳ )

تمامی صفاتی که ذکر شد توسط عقل قابل درک و تایید است وهر انسان عاقلی می داند که نمی شود کسی خدا باشد و این صفات را نداشته باشد یعنی:

نمی شود کسی خدا باشد و به مخلوقات خود نیازمند باشد [۶]

نمی شود کسی خدا باشد و جاهل باشد

نمی شود کسی خدا باشد و ناتوان باشد

نمی شود کسی خدا باشد و بمیرد

 اما از این صفات که بگذریم سایر صفات الهی توسط فطرت قابل درک و فهم است و هر کسی با هر اعتقادی چنین خدایی را می پسندد که:

۱) عادل باشد.

إِنَّ اللَّهَ لايَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَلکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

(خداوند هیچ به مردم ظلم نمی کند ولی این مردمند که به خویشتن ستم می کند!) (یونس ۴۴ )

۲) نیازهای مخلوقاتش را بداند و بتواند آنها را برآورده کند.

 إِذا سَأَلَکَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ

(وهنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم!) (بقره۱۸۶)

۳) بندگانش را راهنمایی کند

لَّذي خَلَقَني‏ فَهُوَ يَهْدينِ

(همان کسی که مرا آفرید، و پیوسته راهنمایی ام می کند) (شعراء ۷۸ )

۴) پاداش اعمال بندگانش را چند برابر بدهد

وَ إِن ْتَکُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْت ِمِنْ لَدُنْهُ أجْراً عَظيماً

( و اگر کار نیکی باشد ، آن را دو چندان می سازد و از نزد خود ، پاداش عظیمی می دهد.) ( نساء ۴۰ )

مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في‏ كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ

كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى ‏كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر كس بخواهد، دو يا چند برابر مى‏ كند و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسيع، و (به همه چيز) داناست (۲۶۱ بقره )

۵) رزق و روزی مخلوقاتش را بدهد.

اللَّهُ الَّذي خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ

(خداوند همان کسی است که شما را آفرید، سپس روزی داد) ( روم ۴۰)

وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَي اللَّهِ رِزْقُها

(هیچ جنبنده ای در زمین نیست مگر اینکه روزی او برعهده خداست!) ( هود۶)

۶) اگر کسی از اشتباه خود پشیمان شد او را بپذیرد و بدیهایش را به خوبی تبدیل کند

إِنَّ اللَّهَ کانَ تَوَّاباً رَحيماً

زیرا خداوند، توبه پذیر و مهربان است.) (نساء ۱۶)

إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً

(مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل می کند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!)( فرقان ۷۰ )

۷) اشتباه و خطا نکند. [۷]

يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزيزِ الْحَکيمِ

(آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا می گویند ، خداوندی که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی مبرا، و عزیز و حکیم است!) (جمعه۱)

۸) به مخلوقاتش روزی بدهد و از آنها روزی نخواهد.

ما أُريدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُريدُ أَنْ يُطْعِمُونِ*إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتينُ

(هرگز از آنها روزی نمی خواهم، و نمی خواهم مرا اطعام کنند! خداوند روزی دهنده و صاحب قوّت و قدرت است!) ( ذاریات ۵۷ و ۵۸)

۹) به خاطر گناهان کسی دیگری را مجازات نکند[۸]

وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري‏

(و هیچ گنهکاری گناه دیگری را بردوش نمی کشد!) ( زمر ۷ )

۱۰) با همه، حتی خطاکاران مهربان باشد.

قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلي‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ

(بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.) ( زمر ۵۳ )

۱۱) صدای انسانها را بشنود و دعای آنها را مستجاب کند.

إِنَّکَ سَميعُ الدُّعاءِ

(بدرستی که تو دعا را می شنوی! ) ( آل عمران ۳۸ )

وَقال َرَبُّکُمُ ادْعُوني‏أَسْتَجِبْ لَکُمْ

(پروردگارشماگفته است: «مرابخوانید تا (دعای) شمارابپذیرم!) (غافر ۶۰ )

فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجيبُوا لي

(من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم!) (بقره ۱۸۶ )

با توجه به مواردی که ذکر شد باید گفت که ما هر چقدر هم در مصادیق خارجی خدا اشتباه کرده باشیم اما در مورد صفات خدا هرگز اشتباه نخواهیم کرد؛ تنها کاری که باید بکنیم، تطبیق دریافت های عقلی و فطری با کسی یا چیزی است که او را به عنوان خدا معرفی می کنند؛ طبیعی است که چون عقل و فطرت در مورد صفاتی که گفته شد اشتباه نمی کنند می توانیم یقین داشته باشیم نتیجه ای که از این منظر به دست می آید نتیجه درست و قطعی خواهد بود. به این ترتیب در پاسخ به این سوال که آیا ما می توانیم خدای حقیقی را بشناسیم  با قاطعیت می توانیم بگوییم بله می توانیم

پی نوشت:

[۱] - البته بی نیازبودن هم جزو صفات ذات است اما به دلیل اهمیت جداگانه بدان پرداخته شد

[۲] - در منابع اسلامی خدا 1000 اسم و صفت دارد

[۳] - مسیحیان معتقدند خدای آنها روی صلیب رفت و مُرد " عیسی بار دیگر فریاد بلندی کشید و جان سپرد " و سه شبانه روز بعد زنده شد! (انجیل متی ۵۰:۲۷)

[۴] - انجیل، حال و روز مسیح را قبل از رفتن روی صلیب چنین بیان می کند:

" آنگاه عیسی با ایشان به موضعی که مسمّی به جتسیمانی بود رسیده، به شاگردان خود گفت، در اینجا بنشینید تا من رفته، در آنجا دعا کنم. * و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بینهایت غمگین و دردناک شد. * پس بدیشان گفت، نَفْسِ من از غایت درد مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید. * پس قدری پیش رفته، به روی در افتاد و دعا کرده، گفت، ای پدرِ من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به اراده تو. * و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت، آیا همچنین نمیتوانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟ * بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان. * و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت، ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه اراده تو است بشود. * و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود. * پس ایشان را ترک کرده، رفت و دفعه سوم به همان کلام دعا کرد" (متی ۲۶: ۳۶-۴۵)

براستی، از این فرازها، جز عجز و ناتوانی و ترس از مرگ درباره خدای مسیحیان چه چیز دیگری دیده می شود؟ آیا براستی مسیح هر کاری بخواهد می تواند بکند؟؟؟

[۵] - در انجیل متی۳۶:۲۴ مسیح از زمان روز قیامت(که قرار است در آن داوری کند) اظهار بی اطلاعی می کند! " اما هیچکس نمی داند چه روزی و چه ساعتی دنیا به آخر خواهد رسید، حتی فرشتگان هم نمی دانند، فرزند خدا نیز از آن بی خبر است ، فقط پدرم خدا آن را می داند." آیا می توان پذیرفت که مسیح از روز قیامتی که در آن داوری خواهد کرد بی خبر باشد؟ بنابراین براحتی می توان فهمید که مسیح خدا نیست

شخصی خوش ذوق ، این بخش از اعتقاد مسیحیان را به شعر درآورده که بیانش در اینجا خالی از لطف نیست

اي كه از پيغمبرت رب ساختي         واژه توحيد را نشناختي

خالق و مخلوق در يك نور نيست      جمع هستي و عدم مقدور نيست

گر مسيحا خود خدا بود و حكيم        از چه رو ترسد ز شيطان رجيم

با كه مي خواند دعا وقتي خداست     خالق ما را چه حاجت بر دعاست

گر صليب از بهر وي تقدير بود         ترس او معنايي از تقصير بود

از چه رو گفت اي خداوند اي پدر      اين پياله باز گردان از پسر

كي خدا مي ترسد از مرگ و فنا        از حواريون خود خواهد دعا

اين خداوندي كه مي ماند غريب       مي كشد فرياد بر روي صليب

كي تواند دادرس باشد تو را            حامي و فريادرس باشد تو را

او كه مي گويد ز پايان سفر            هم ملائك جاهلند و هم پسر

او كه از فرداي خود آگاه نيست        دفتر فرداي تو در دست كيست؟

[۶]- اگر خدا نیازمند مخلوقات خود باشد این سوال پیش می آید که پیش از آفرینش مخلوقات چه کسی نیازهای او را تامین می کرد؟!!

[۷] - در سفر پیدایش ۶:۶-۷ که کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان است می خوانیم: "و خداوند پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود، و در دل خود محزون گشت. و خداوند گفت: «انسان را که آفریده ام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم و حشرات و پرندگان هوا را، چونکه متأسف شدم از ساختن ایشان"

[۸] - مسیحیان معتقدند همه بچه ها به خاطر گناه آدم، گنهکار به دنیا می آیند و اگر به مسیح ایمان نیاورند به جهنم خواهند رفت!!! اما آیا عادلانه است که به خاطر گناه یکی، دیگری را عذاب کنند؟؟؟

تلگرام
واتساپ
ایکس
لینکدین
ایمیل
پرینت
خانهمقالاتتماس با ماحمایت