شبهه
نام: یزید
شهرت: بنی امیه
نام پدر: معاویه
نام پدربزرگ: ابوسفیان
نام جد بزرگ: عبدالمطلب

نام: حسین
شهرت: بنی هاشم
نام پدر: علی
نام پدربزرگ: محمد و ابوطالب
نام جد بزرگ: عبدالمطلب

نتیجه گیری
رابطه حسین و یزید: پسر پسر عمو
رابطه علی و معاویه: پسر عمو
رابطه معاویه و محمد: پسر عمو
رابطه ابوسفیان و ابوطالب: برادر
رابطه ابوسفیان و محمد: ابوسفیان عموی محمد
رابطه ابوسفیان و علی: ابوسفیان عموی علی

علت اختلاف: دعوای خانوادگی بر سر قدرت
کسی نیست بگوید به شما ایرانیان چه ارتباطی دارد که سالهاست بر سر خود میزنید؟ خود اعراب این ها را قبول ندارند. شماها نخود کدام آشید؟
به قول احمد کسروی: بدبخت ملتی که تاریخ کشورش را نداند، شوربخت تر از آن ملتی که نخواهد تاریخ کشورش را بداند، تیره بخت تر از آن ملتی که تاریخ کشورش را به ریشخند بگیرد و سیاه بخت تر، مردمی که به خاطر تاریخ ننگین کشوری دیگر بر فرقش می کوبد و عمده روزهای خود را در عزاداری بسر می برد

پاسخ

اولا

برای رد ادعای خویشاوندی که در متن شبهه آمده به بررسی آن می پردازیم


خلاصه شجره نامه پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ابوسفیان 
عبدمناف – هاشم – عبدالمطلب – عبدالله – محمد (صلی الله علیه و آله)
عبدمناف – عبدالشمس – امیه – حرب – صخر (ابوسفیان)
همانطور که می بینید عبدالمطلب ابدا در شجره نامه پدران ابوسفیان قرار ندارد و تنها نسب مشترک او با پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عبد مناف باز می گردد ! یعنی امام حسین (علیه السلام) و یزید تا نسلها قبل نیز رابطه خویشاوندی نداشته اند 
با توجه به موارد بالا 
امام حسین (علیه السلام) و یزید پسرعمو نیستند 
امام علی (علیه السلام) و معاویه پسر عمو نیستند 
پیامبر (صلی الله علیه و آله) و معاویه پسر عمو نیستند 
جناب ابوطالب پدر حضرت علی (علیه السلام) ، فرزند عبدالمطلب هستند 
پس با در نظر گرفتن موارد بالا 
ابوطالب و ابوسفیان برادر نیستند 
ابوسفیان عموی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) نیست 

ثانیا
امام حسین علیه السلام به جنگ کسی نرفت بلکه برای فرار از جنگی که شما می گویید بر سر قدرت بود و هرگز اتفاق نیفتاد از مکه خارج شد تا به سرزمینی برود که تحت حکومت یزید نباشد تا مجبور به بیعت با او نشود اما راه را بر او بستند و اتفاق افتاد آنچه اتفاق افتاد
در ضمن نسبت فامیلی، هیچ دلیلی برای علاقه داشتن و ارتباط حسنه بین افراد نیست. در تاریخ نمونه های زیادی وجود دارد که نشان می دهد افراد خوب و بد با هم ارتباط فامیلی داشته اند اما به خاطر اختلاف عقیدتی هیچ رفاقتی میانشان نبوده است؛ مانند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با ابولهب که عموی ایشان بود و حضرت ابراهیم با آذر که عموی ایشان بود و حضرت نوح با پسرش و حضرت لوط و نوح با همسرانشان و حضرت آسیه با فرعون و امام جواد با همسرش و حضرت آدم با قابیل و …. پس به صرف پیوند خویشاوندی نمی توان به هم عقیده بودن و رفاقت دو نفر رای داد. معروف است که می گویند انسانها را از دوستانشان بشناسید نه اقوامشان چون دوست را انسان خودش انتخاب می کند ولی اقوام و خویشان اینگونه نیستند و چه بسا دوستانی که هزار برابر بهتر از خویشان و اقوامی که بدتر از هزار دشمنند

ثالثا
در ضمن اهل بیت علیهم السلام هیچ گاه بر سر قدرت با کسی نجنگیدند که اگر می خواستند می توانستند با کمترین هزینه آنچه را که می خواستند بدست بیاوند. یادمان باشد که کفار و مشرکین به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیشنهاد بهترین دختران ، بهترین پستها و مقامات و بیشترین مال و ثروت را دادند اما ایشان نپذیرفتند که اگر می خواستند می توانستند بدون هیچ جنگی به خواسته های خود برسند و نیز امیرالمومنین ۲۵ سال برای حفظ اسلام و از هم نپاشیدن اتحاد مسلمانان در خانه نشستند و نجنگیدند که اگر می خواستند می توانستند. پس نباید اهل بیت علیهم السلام را با انسانهای عادی و دنیا طلب مقایسه کنیم. اگر می بینیم که جنگهایی هم در اسلام بوده باید توجه کنیم که اولا هیچ گاه از طرف اهل بیت علیهم السلام شروع نشده و ثانیا همانطور که گفتیم بر سر قدرت نبوده چون وظیفه پیامبر و امام هدایت مردم است نه جنگیدن با مردم؛ گاهی این هدایت با گفتگو ، گاهی با خوشرفتاری ، گاهی با ترشرویی و گاهی با تشکیل حکومت(اگر مردم بخواهند) و گاهی با جنگ اتفاق می افتد که البته تا مجبور نشوند نمی جنگند . جالب اینکه در تمام جنگها، سپاهیان امام، قبل از جنگیدن ، هر کدام به نوبه خود با سپاه دشمن گفتگو می کردند و حقایقی را برای آنان بیان می کردند تا خدای ناکرده کسی از روی جهالت کشته نشود و چه بسا که این گفتگوها اثر می کرد و افراد هدایت می شدند و از ریختن خون آنها جلوگیری می شد

پس انصاف نیست که بگوییم اهل بیت علیهم السلام برای رسیدن به منافع دنیایی با کسی جنگیدند یا بدنبال کشتن دیگران بودند این نوع قضاوتها ناشی از عدم معرفت نسبت به مقام و جایگاه ائمه علیهم السلام و ویژگی های آنهاست که اگر کسی بداند امام کیست دیگر دهان به بیان چنین حرفهایی نمی گشاید

رابعا
ضمنا عزاداری ایرانیان مانند همه مردمان آزاده ای است که در مصیبت از دست دادن انسانهای آزاده دیگر بسوگ می نشینند. چون انسانهای خوب از یکدیگر و انسانهای بد هم از یکدیگر الگو می گیرند. شما دفاع امام حسین علیه السلام از خود و خانواده شان را به بدترین و غیر منصفانه ترین شکل بیان می کنید در حالی که این فقط ده روز از زندگی ایشان بود. دقت کنیم که امام حسین علیه السلام ۵۸ سال زندگی با سعادتی داشتند که لحظه به لحظه آن می تواند برای جویندگان حق سرمشقی نیکو باشد. همان ده روز اقامت ایشان هم در کربلا دارای درسهای بسیاری است که حتی گاندی را هم که مسلمان نبود به تحسین واداشت تا جایی که آنحضرت را به عنوان الگو و سرمشق خود و تمام هندی ها معرفی می کند. حال اگر کسی بخواهد حقایق را وارونه جلوه دهد و امام حسین علیه السلام را دنیا طلب جلوه دهد خود و دیگران را از خورشید محروم ساخته است

خامسا
این حرفهای احمد کسروی هم بیشتر از اینکه بوی انسانیت بدهد بوی نژاد پرستی و تفرقه افکنی می دهد که می خواهد به بهانه عرب و عجم بین انسانها و انسانیت فاصله بیندازد و شوربخت مردمان ساده دلی که همه را مانند خود می بینند و حرفهای او را باور می کنند و تیره بخت مردمانی که این حرفها را گسترش می دهند و بدبخت ملتی که امثال کسروی را به جای انسانهای خوب، الگوی خود قرار می دهند