مرتبه ی بالاتر طبابت اهل بیت علیهم السلام، در مورد روح افراد متجلی می شود. چه بسیار افرادی که به وسیله ی ایشان ازغفلت و حیرت در آمده اند! و چقدر افراد سرگردان که نجات یافته اند! کاملاً روشن است که تربیت روح نسبت به تربیت جسم سطح بالاتری دارد. اگر همه ی بیماری های جسمی مداوا شود و همه ی بدن ها سالم گردند اما اهل عبادت پروردگار نباشند، چه فایده ای برای ایشان دارد؟ سلامت جسم وقتی ارزش می یابد که از آن در جهت بندگی خدا استفاده شود در غیر این صورت، بهبودی و شفا یافتن نعمت نخواهد بود ولی معمولاً به بیماری های جسمی بیش از ناراحتی ها و دردهای معنوی و روحی توجه می شود. به عنوان مثال اگر بشنویم کسی به بیماری صعب العلاجی مثلاً سرطان دچار شده خیلی ناراحت می شویم ولی اگر شاهد انحرافات فکری و عقیدتی دیگران باشیم کمتر نگران می شویم، در حالی که گرفتاری های روحی و اخلاقی به مراتب خطرناک تر بوده و هلاکت واقعی افراد به این جنبه مربوط می شود.
وقتی می شنویم یا می بینیم که امام عصر “عج الله تعالی فرجه الشریف” از گمراهان یا افراد سست ایمان دستگیری کرده آن ها را در مسیر صحیح قرار داده اند، باید بیش از شفا دادن یک بیماری سرطانی برای ما اهمیت داشته باشد، در حالی که متأسفانه چنین نیست. نوع افراد، شفا دادن جسم بیمار را مهم تر می دانند تا نجات روح فرد از هلاکت و بیماری گمراهی و انحرافات عقیدتی. وقتی می بینیم یا می شنویم که امام علیه السلام افراد را از جهل و غفلت نجات داده و آن ها را به مسیر هدایت و توحید راهنمایی می فرمایند نسبت به “طبیب روح” بودن امام علیه السلام معرفت پیدا می کنیم و اگر بخواهیم نسبت به این نعمت بزرگ شکرگذار باشیم، در درجه ی اول باید شکر قلبی به جای آوریم، یعنی شأن “طبابت روح” را برای امام علیه السلام پذیرفته و به این صفت امام معتقد شویم.
اکنون به یکی دیگر از اوصاف امام عصر “عج الله تعالی فرجه الشریف” که به طبابت روحی ایشان مربوط است، اشاره می کنیم:
علم مصبوب
جهل از امراض روحی است که انسان را به غفلت و حیرت و نهایتاً به بیراهه می کشاند. شفای این درد علم است که به دست امام علیه السلام می باشد. یکی از اوصافی که امام رضا علیه السلام برای معرفی امام معصوم علیه السلام به کار برده اند تعبیر “المخصوص بالعلم” است، یعنی علم، اختصاص به امام علیه السلام دارد. بنابراین هرکس بخواهد عالم شود، باید سراغ امام برود چرا که ایشان تنها منبع علم هستند در فرازی از زیارت آل یس نیز امام زمان علیه السلام خود را “العلم المصبوب” یا “علم سرازیر شده” معرفی فرموده اند. یعنی امام علم مجسم است. کسی که قلبش به نور علم امام علیه السلام هدایت شده، “حیّ” یعنی “زنده” است و در مقابل کسی که قلبش منور به نور هدایت الهی و علم امام علیه السلام نشده باشد “میّت” است. حقیقت حیات، زنده شدن قلب به نور معرفت و علم امام علیه السلام و حقیقت موت، تاریکی قلب از این نور است. بنابراین اگر علم امام را بچشیم، خاصیت “الماء العذب” یا “آب گوارا” بودن امام علیه السلام را چشیده ایم. راه چشیدن آن، همان است که در ذیل آیه شریفه ی”وَ أن لوِاستَقامُوا عَلی الطریقهِ” (جن/ ۱۶) فرموده اند، یعنی استقامت و پایداری در مسیر ولایت ائمه علیهم السلام که اگر کسی چنین کند، طبق وعده ی الهی از علم امام علیه السلام به او بسیار می چشانند و او را کاملاً سیراب می کنند. آب نوشیدنی، سبب حیات جسمانی انسان است، اما آب به “علم” هم تفسیر شده، که سبب حیات روح انسان می باشد. در تفسیر آیه ی فوق از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند. حضرت “الطریقه” را به “ولایت ” تفسیر کرده و در مورد”لَأسقَیناهُم ماءً غَدَقاً” فرمودند:
لَأَذقناهم عِلماً کثیراً یَتَعَلَّمونه مِنَ الأئمه علیهم السلام: علم فراوانی که از ائمه علیهم السلام بیاموزند، به ایشان می چشاندیم. (بحارالانوار/ ج ۲۴/ ص ۲۹/ ح ۲)
همچنین در آیه ی شریفه ی دیگر می فرماید: قُل أرَأیتُم إن أصبَحَ ماءُکُم غَوراَ فَمَن یَأتیکُم بِماءٍ مَعین
بگو اگر ببینید که آب شما (در زمین) فرو رود، پس چه کسی برایتان آب جاری ظاهر می سازد؟
امام رضا علیه السلام آیه را چنین تفسیر فرموده اند:
ماءُکم أبوابُکم أی الأئمه علیهم السلام و الأئمه أبوابُ الله بَینَهُ و بینَ خَلقِهِ.
منظور از “ماءکم” در آیه ی شریفه، امامان علیهم السلام هستند و امامان علیهم السلام ابواب الهی میان او و آفریدگانش هستند. منظور از “ماء معین” هم علم امام علیه السلام تفسیر شده است و این علم ، باعث حیات روح آدمی می گردد.
پس هر چیزی که مصداق پایداری در طریق ولایت اهل بیت علیهم السلام باشد در چشیدن انسان از علم امام علیه السلام می تواند مؤثر باشد. یکی از مهمترین این موارد، مراجعه ی جدی به احادیث اهل بیت علیهم السلام و مأخذ قرار دادن آن ها در همه ی مسائل و تسلیم شدن به مفاد آن هاست. این امر خصوصاً در زمان غیبت حضرت بقیه الله ارواحنا فداه که به طور عادی دسترسی به ایشان و درس گرفتن از محضرشان میسر نیست، اهمیت ویژه ای دارد.