گفتگو با سیدروح اله فهیمی اصفهانی؛ نمایشنامه نویس، بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر:
برای من نمایش ابزاریست برای رسیدن به هدف والا
در دوازدهمین روز از فروردین ماه ۱۳۵۸ در اصفهان به دنیا آمد. کلاس سوم ابتدائی بود که در گروه نمایش دبستان شیخ بهائی شرکت و برای اولین بار صحنه تئاتر را تجربه کرد. تجربه ای که با کسب مقام اول جشنواره تئاتر دانش آموزی استان همراه بود و این نقطه شروعی بود برای حضورش در عرصه هنرهای نمایشی که تا به امروز ادامه یافت. این سرآغاز البته با شاگردی استاد جهانبخش سلطانی از بازیگران سینما و تئاتر اصفهان رقم خورد.
پس از آن با حضور در دوره های آموزش بازیگری، کارگردانی و نویسندگی حوزه هنری اصفهان و شرکت در کارگاه آموزش بازیگری امین تارخ در تهران از حضور اساتیدی چون مصطفی شکرانی،مرتضی نیک پایان،داود رشیدی، مهدی فتحی، آتیلا پسیانی، قطب الدین صادقی و … بهره برد.
او تجربه بازی بر روی صحنه نمایش را با تحصیلات آکادمیک همراه کرد و در رشته مدیریت فرهنگی و سپس رشته کارگردانی سینما از دانشگاه فرهنگ و هنر اصفهان فارغ التحصیل شد.
تا کنون در حدود ۵۰ تئاتر به ایفای نقش پرداخته و ۲۰ اثر را نیز کارگردانی کرده. آثاری که عمدتا نمایشنامه نویسی آن ها را نیز برعهده داشته است و اکنون چندین سال است که وقت، تجربه، و هنر خود را صرف خدمت به امام زمانش کرده و با آثارش شیرینی معارف اهل بیت علیهم السلام را به مخاطبانش چشانده و صدای مظلومیت آل الله را به گوش مردم رسانده است.
نمایش های در وصف آب، یک حرف از هزاران، به یاد پدر، صدای سکوت و رنگ و نیرنگ از جمله آثاری بود که سیدروح اله فهیمی در این سال ها با همکاری موسسه مهر تابان مهدوی به روی صحنه برد.
همین موضوع بهانه ای شد تا گفت گوئی داشته باشیم با این هنرمند جوان و متعهد شهرمان …
– آیا به جز علاقه شما به تئاتر و نمایش، انگیزه های دیگری هم شما را در این سال ها به پیش برده است؟
برای من از همان ابتدا که به صورت حرفه ای پا به عرصهی هنرهای نمایشی گذاشتم، سینما و نمایش ابزاری بودند تا با آن به هدف والائی که در ذهنم داشتم برسم و آن ارائه هرچه بیشتر و بهتر معارف اهل بیت علیهم السلام از این طریق بوده و سعی کردم به دغدغه هایم در زمینه معرفت افزائی و پاسخگوئی به شبهات رایج اعتقادی بپردازم.
– چطور با موسسه مهر تابان مهدوی آشنا شدید؟
من از سالیان قبل با آقای تاجی و آقایان ابطحی دوستی و مراوده داشتم. حدود ۲۰ سال قبل ما با همکاری دارالقرآن اصفهان، نمایشی به نام “بغضی که ماند” را در ایام شهادت حضرت زهرا سلام اله علیها اجرا کردیم. در آن زمان این دوستان در دارالقرآن فعالیت داشتند و از آن جا رفاقتمان شکل گرفت و ادامه دار شد. تا حدود ۶ سال پیش که ایشان در موسسه مهر تابان مهدوی از بنده دعوت کردند تا در کارهای نمایشی با هم همکاری داشته باشیم.
– در نمایش هایتان به چه موضوعاتی بیشتر می پردازید؟
بیشتر نمایش های ما در مورد غدیر و فاطمیه بوده چرا که شبهه های زیادی پیرامون این دو واقعیت تاریخی وجود داشت و نیاز به تبین حقایق این وقایع بود.
آثاری هم در مورد امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف اجرا کردیم زیرا ایشان امام حی و زندهی ما هستند. نیاز داریم که هم خودمان به یاد حضرت باشیم و هم به دیگران یادآوری کنیم.
وظایف شیعیان در زمان غیبت و تشویق و ترغیب مردم به دعا برای حضرت و فرجشان از موضوعاتی بود که سعی کردیم به آن بپردازیم. و الحمدالله امسال توقیق اجرای نمایش برای امام حسین علیه السلام در ایام محرم نیز قسمتمان شد و توانستیم نمایش رنگ و نیرنگ را در این زمینه به روی صحنه ببریم.
– باتوجه به اینکه نماشنامه نویسی آثاری که اجرا می کنید را معمولاً خود به عهده دارید، چقدر به استفاده از مستندات معتبر روایی و تاریخی در نمایشنامه هایتان مقید هستید؟
مخاطب آثار ما، مخاطبان عامی نیستند، بلکه خواصی هستند که شیعه اند. پای منبر و روضه نشسته اند. مکتب دیده اند و وقتی نمایش را می بینند، آن را با آیات و روایاتی که تاکنون شنیده اند می سنجند.
قطعاً ما نیز برای یک نمایش ماه ها تحقیق و مطالعه می کنیم. بارها و بارها یک نمایشنامه بازبینی و بازنویسی می شود تا رفع اشکال شود. الحمدالله در موسسه افرادی را داریم که در این زمینه متخصصند و در بحث مطالعه و تحقیق از ابتدا تا پایان کار همراه من هستند. علاوه بر اینکه ما در موسسه، کتابخانه غنی نیز در دسترس داریم.
– عمده کارهایتان در قالب تاریخی اجرا شده اند. از سختی های کار نمایش تاریخی-مذهبی برایمان بگوئید.
به طور کلی نوشتن نمایشنامه تاریخی-مذهبی سخت تر است. زیرا علاوه بر اینکه باید سعی شود کار دراماتیک و دارای سیر داستانی باشد تا مخاطب را همراه کند، بایستی پایبند به روایات معتبر و تاریخ نیز باشد و دست نمایشنامه نویس برای استفاده از قوه تخیل بسته تر از انواع دیگر نمایشنامه حتی نمایشنامه تاریخی غیر مذهبی است.
ما در یک کار اعتقادی نمی توانیم برای جذب مخاطب هرچیزی را بنویسیم و اجرا کنیم. علاوه بر این با توجه به اینکه کار تاریخی است نمی توان از ادبیات کوچه بازاری امروزی استفاده کنیم و در عین حال نیز نمی توانیم صرفا ادبیات فاخر قدیمی و به اصطلاح کلمه های قلمبه سلمبه را به کار ببریم چون باید برای عموم قابل فهم باشد و این چیزی است که به لطف خدا تا کنون موفق به انجامش شدهایم.
– آیا ممکن است در آینده نمایش هایتان خارج از سبک تاریخی و در زمان حال اجرا شود؟
به نظر من سبک چندان مهم نیست که تاریخی باشد یا رئالیستی یا هر سبک دیگر. مهم این است که آن محتوایی که ما می خواهیم ارائه دهیم در کدام سبک بیشتر و بهتر قابل انتقال به مخاطب است. کما اینکه ما نمایش در زمان حال نیز اجرا کرده ایم مثل نمایش”سلام دل ها” که سال گذشته در ایام نیمه شعبان درحدود ۶۰ دبیرستان دخترانه و پسرانه اجرا شد. زیرا مخاطب آن نمایش دانش آموزان بودند و با توجه به محتوایی که می خواستیم ارائه دهیم، در نمایشی به زمان حال و ادبیات امروزی بهتر قابل انتقال بود. اپیزود اول فیلم مردان آهنین هم در همین قالب بود.
باید توجه داشت که اجرای نمایش در سبک تاریخی به مراتب سخت تر از زمان حال است. فارغ از بحث نمایشنامه نویسی که به آن اشاره کردم، نمایش تاریخی دکورهای خاص خودش را می طلبد که عمدتا حجیم هستند و باید به سبک معماری زمان مربوطه ساخته شوند. همینطور لباس ها، آکسسوآر و وسائل مورد نیاز صحنه کاملا متفاوت با زمان حال هستند و یا بحث گریم که فوق العاده مهم است. گریم های تاریخی هم از لحاظ مطالعاتی و تحقیقی و هم از لحاظ فنی و اجرا سخت تر و پرهزینه تر از کار رئالیستی هستند. با این حال ما به دنبال ارائه محتوای خود در بهترین قالب نمایشی هستیم حتی اگر آن قالب سختی های دو چندانی نسبت به بقیه سبک ها داشته باشد.
– آثار شما عمدتاً با موضوعات مذهبی روی صحنه رفتهاند؛ با توجه به این امر کمی از حال و هوای گروهتان در اجراها و پشت صحنه ها بگوئید.
می گویند سخن چو از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. تلاش ما هم این است که اول معرفت خودمان نسبت به حضرات معصومین علیهم السلام بالاتر برود و ارتباط قلبیمان با آن ها بیشتر و نزدیک تر شود. اگر بحث خودخواهی نباشد، اول برای خودمان و دلمان کار می کنیم و بعد دوستان و نزدیکانمان را در این لذت شریک می کنیم و بعد این دایره را گسترده تر می کنیم و همشهری هایمان و هم استانی هایمان و ان شاءالله در آینده هم وطنانمان را سر این سفره دعوت می کنیم و امیدواریم روزی برسد که همه مردم دنیا بر سرسفره اهل بیت علیهم السلام بنشینند و از شناخت و ارتباط با آنها لذت و بهره ببرند.
همهی بچه هایی که کار می کنند، انتخاب شده هستند نه توسط ما که توسط خود حضرات معصومین علیهم السلام. و هرکس بسته به ظرفیت وجودی خودش بهره می برد.
در این سال ها ما ریزش داشتیم رویش هم داشتیم و اکنون به لطف خدا یک گروه یک دست شکل گرفته که همه با معرفت و با عقیده می آیند و کار می کنند.
بچه ها در همه مراحل چه در تمرین ها و چه در اجراها با کار ارتباط دلی برقرار می کنند و حال وهوای قشنگ و خاصی دارند که قابل وصف نیست. همه به نوعی در حال عبادت و عشق بازی هستند.
– شما کارگردانی یک فیلم سینمایی را در کارنامه خود دارید؛ فیلم مردان آهنین. و از قبل تجربه بازی جلوی دوربین را هم داشته اید. با این وجود بیشتر به کار صحنه علاقهمند هستید یا کار جلوی دوربین؟
من کار صحنه را ترجیح می دهم. زیرا نمایش به نوعی زندگی کردن است. در نمایش مخاطب به صورت زنده روبروی تو نشسته و برایش اجرا می کنی و یک بده بستان دو طرفه بین تو و مخاطب شکل می گیرد. هم به مخاطب انرژی می دهی و هم از اون انرژی دریافت می کنی. اما کار جلوی دوربین اینطور نیست.
از طرفی در کاری جلوی دوربین به خاطر کات دادن های مکرر، آن تداوم حس که در کار نمایشی هست از بین میرود چون معمولا لازم است برای یک صحنه برداشت های متعددی ضبط شود تا به برداشت مطلوب برسند. می شود گفت کار نمایش دلیتر و احساسیتر و کار جلوی دوربین صنعتیتر است. کار صحنه نرم افزاری است و کار سینما و تلویزیون سخت افزاری.
– در آخر مطلبی هست که بخواهید مطرح کنید؟
هر کسی در این دنیا رسالتی دارد و زمانی زندگیش قشنگ می شود که در رسالتش قرار گیرد. زمانی در طول تاریخ علما و بزرگان برای انتقال مفاهیم دینی و اعتقادی ما تلاشهای زیادی کردند. آن زمان رسانه تبلیغی منبر بود و کتاب؛ هنوز هم هست اما اثرگذاری این رسانهها امروز کمتر شده است. نسل جوان ما کمتر پای منبر و موعظه مینشینند. الان موثرترین و قویترین ابزار برای انتقال هر مفهومی در کل دنیا هنرهای نمایشی هستند.
حتی فیلمهای کوتاه یکی دو دقیقهای در فضای مجازی گاهی در انتقال مفهوم بسیار تاثیرگذارتر عمل می کنند. پس چرا ما از این ابزار استفاده نکنیم؟
به لطف الهی امروز ما داریم از این ابزار مهم برای انتقال والاترین مفاهیم و ارزشهایی که به درستی آنها معتقدیم بهره میبریم. وقتی می بینم مردم با کار من ارتباط برقرار کرده اند، وقتی می بینم مطلبی که هدفم بوده به مخاطبم منتقل شده وموثر بوده، این یعنی من در مسیر رسالتم قرار گرفتهام و این بزرگترین شکر را به درگاه الهی می طلبد.
امیدوارم و دعا می کنم که خدا این توفیق را از ما نگیرد و به ما اجازه دهد که روز به روز بیشتر بتوانیم در این مسیر خدمتگزاری کنیم.