پس از خدا بترسید و زبانتان را جز از سخن خیر، نگه دارید. مبادا زبانتان را به گفتار دروغ و بهتان و گناه و دشمنی آلوده سازید زیرا اگر زبانتان را از آنچه خدا خوش ندارد و شما را از آن نهی فرموده، نگه دارید، برای شما نزد پروردگارتان بهتر است از اینکه زبان را به آن آلوده سازید. زیرا آلودن زبان در آنچه ناپسند خداوند است و از آن نهی فرموده، در نزد خداوند برای بنده هلاکت بار است و مورد خشم خدا و کری و کوری و گنگی روز قیامت است و در نتیجه چنان شوید که خداوند [درباره منافقان] فرموده است: کرو لال وکورند و[از راه خطا] باز نمیگردند۱. یعنی نتوانند سخنی گفت و به آنها اجازه داده نشود تا عذرخواهی کنند و مبادا به آنچه خداوند از آن نهی فرموده مرتکب شوید.
تقوا
تقوا واژهای است که انسان به سادگی از کنار آن گذر میکند ولی در حقیقت حفظ تقوا وحاضر و ناظر دانستن خداوند بر اعمال و مرتکب به معاصی صغیره و کبیره نشدن، امری سهل و ممتنع است۲،انسان باید دائماً خود را در معرض حملات دشمنان غویّ و قویی همچون شیطان ببیند و با تمسّک به حبل الله المتین وکهف حصین، حضرت بقیة الله اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف از شرّ این دشمن غدّار، نجات یابد. نباید به خود مغرور شود و باید بداند این دشمن ما، ضمن این که غوی و اغواگر است، قوی و قدرتمند نیز هست و هر کس را از راه متناسب خودش، فریب میدهد و به راه اضلال و گمراهی دعوت میکند. جهت روشن شدن این مطلب به حکایت زیر توجه فرمایید:
ابوالحسن علی ابن ابی حمزه بطائنی، وکیل حضرت موسیبنجعفر علیه السلام و به عنوان فردی که مورد اعتماد ایشان بوده، وجوهات مبارک امام علیه السلام را از مردم میگرفت و به امام علیه السلام میرساند. در زمانی که حضرت موسیبنجعفر علیه السلام اسیر زندان شدند، چندین سال ارتباط ظاهری او با حضرت قطع شد و وجوهات نزد وی جمع آوری گردید، در این حال حضرت امام کاظم علیه السلام در زندان به شهادت رسیدند و پولهای زیادی از وجوهات نزد این فرد باقی ماند. پولها که زیاد شد شیطان وسوسهاش کرد که اگر تو امامت فرزند امام هفتم علیه السلام حضرت امام رضا علیه السلام را قبول کنی، باید پولها را به ایشان بدهی!
یک لحظه به خود واگذار شد و شیطان نیز وسوسه اش را زیاد کرد و تقوی و ترس از خدا در وجودش بیفروغ گشت و منکر امامت حضرت امام رضا علیه السلام شد تا بتواند پولها را به حرام تصاحب نماید۳. کسی که مورد وثوق حضرت موسیبنجعفر علیه السلام بود عاقبت وی به آنجا رسید که منکر امامت حضرت امام رضا علیه السلام گردید و کافر شد و برای خود مذهبی به نام واقفیه بنیان نهاد و هزاران نفر را منحرف کرد. حضرت امام رضا علیه السلام از واقفیه با عبارت «کِلابُ ممطوره»۴ یاد فرموده اند، یعنی سگی که زیر باران خیس شده است. باران همه چیز را پاک میکند، اما سگ را نمیتواند پاک نماید. کسی که از کنار یک سگ خیس عبور میکند، با عجله میگذرد تا مبادا سگ خود را تکان دهد و او را نجس نماید۵.
کنترلزبان
کلمه« إیّاکُم» در قسمت «إیَّاکُم أن تُزلِقُوا السِنَـتَکُم…» از نامه حضرت امام صادق علیه السلام حالت نهی ندارد، بلکه تحذیر است. بدین معنی که حضرت علیه السلام میفرمایند: مواظب باشید که زبان شما نلغزد و مرتکب گناه نشود چرا که انسان در معرض اشتباه و فراموشی است و باید همواره هوشیار و مواظب باشد. « ذلاقت» به معنای فصاحت و زبانآوری و «زلاقت» به معنای لغزش است پس معنای جمله «إیَّاکُم أن تُزلِقُوا السِنَـتَکُم…» عبارت است از این که مبادا زبانتان به لغزش دچارگردد و قول زور و بهتان بر آن جاری گردد. کنترل زبان نسبت به تقوا، مانند آب است نسبت به زندگی، همانطور که بدون آب، زندگی غیرممکن است، بدون بازداشتن زبان از گناه، اکتساب تقوی نیز امکان پذیر نمی باشد.
در این رابطه حضرت سیّدالساجدین، علیبنالحسین علیه السلام، زبان را عامل اکتساب ثواب و عقاب برای دیگر اعضا و جوارح انسان میدانند و میفرمایند:
زبان فرزند آدم هر صبح بر همه ی اعضایش وارد شود و گوید: چگونه صبح کردید؟ پس گویند: اگر تو ما را رها کنی، به خوشی و میگویند: خدا را، خدا را درباره ما و زبان را قسم میدهند و میگویند: همانا به خاطر تو ثواب گیریم و کیفر شویم.
برخیازگناهانزبان
با توجه به اینکه ریشه و عامل اصلی گناهان همهی اعضا و جوارح انسان، زبان او است بنابراین فهرست وار برخی از گناهان زبان را متذکر میشویم که عبارتند از:
دروغ، غیبت، تهمت، فخر فروشی لسانی، بازگو کردن اسرار دیگران، تجسس لسانی در امور دیگران، تملق، چاپلوسی، وعده ی دروغ، منت گذاشتن، سخنچینی، نفاق در گفتار، ابراز خصومت، تکلم بدون علم، تکلم بیفایده، غنا، فحاشی، توهین، سخنان لغو و بیهوده، هجو گویی، نسبت دادن زنا، گزافه گویی، شوخیهای بیجا و زننده، شوخی با نامحرم، قسم خوردن، طعنه زدن، مراء و جدال، مومنان را با القاب زشت لقب دادند، عذر تراشی برای ظالمان، زخم زبان زدن، آبروریزی کردن، دل شکستن، مسخره کردن، سرزنش بیجا، منکر شدن و دروغ بستن و تهمت زدن و دشنام دادن به خداوند متعال و پیامبر اکرم صلیاللهعلیه و آله و سلم وائمه ی اطهار علیهم السلام، تکذیب آیات خداوند متعال، اظهار ناامیدی و ناامید کردن دیگران از خداوند، شکوه کردن از خدا، کفران نعمت و ناسپاسی، با دشمنان خدا و پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام اظهار دوستی کردن، سخن گفتن از ذات خداوند، ادعای خدایی کردن، ادعای نبوت نمودن، ادعای امامت کردن، برای ظهور حضرت مهدی علیه السلام وقت تعیین کردن، تفسیر به رأی کردن قرآن، با خواندن قرآن کسب روزی کردن، بدعت در دین، امر به منکر، نهی از معروف، حکم به ناحق، تحریف مسائل دینی، دعای خیر برای ستمگران، شهادت به ناحق دادن، مومن را خوار کردن و فاسق را عزیز شمردن، مومن را ترساندن، اظهار فقر و تنگدستی، راز خود را برای دیگران گفتن، به پدر و مادر اُف گفتن، عیب جویی کردن، خلافکار را تشویق کردن، سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن، پیشگویی کردن، اظهار حسد و بخل، بدخلقی، بدزبانی در معاشرت با مردم، شایعه پراکنی، فریاد زدن بیجا، با مکر و حیله سخن گفتن۷.
حال که با برخی از گناهان زبان آشنا شدیم، پسندیده است که با کنترل زبان، مقدمات ارتکاب به گناهان دیگر را فراهم ننماییم.
حضرت امام محمد باقر علیه السلام در این خصوص چنین میفرمایند:
هیچ کس تا زبانش را نگه ندارد، از گناهان در امان نیست.
و در بیانی دیگر حضرت امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: هیچ چیز سزاوا تر از زبان نیست که در زندان، بسیار بماند۹.
إثموعدوان
«إثم» و «عدوان» دو واژهای هستند که در قرآن گاهی به تنهایی ۱۰و گاهی با هم ذکر شدهاند. ۱۱«إثم» یعنی گناه و «عدوان» یعنی از حدّ گذشتن ۱۲است و برخی نیز احتمال دادهاند که اگر عدوان پس از إثم بیاید به معنای گناه بیاندازه است. حضرت امام صادق علیه السلام در این قسمت از نامه میفرمایند: که «إثم» و«عدوان» را ترک کنید چرا که اگر یک پای لغزید، پای دیگر نیز به راحتی میلغزد. انسان معصیت اول را با ترس و اضطراب انجام میدهد امّا ارتکاب معصیت دوم و سوم راحتتر میشود و اگر همچنان ادامه پیدا کند، کار به جایی میرسد که ارتکاب گناه برایش عادی گشته و هرگز از انجام آن ناراحت نمی شود .
منابع:
[۱] بقره /۱۸ و همچنین در همین سوره، آیه ۱۷۱، آمده است : کر و لال و کورند، از اینرو چیزی نمی فهمند.
[۲] اصطلاح ادبی، به معنی کاری سخت است که ظاهرش آسان، ولی باطن آن عمیق و دقیق است.
[۳] دکتر سید محمد بنی هاشمی، شفاعت سایه سار رحمت، صفحه ۴۸، با اندکی تغییر .
[۴] شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، صفحه ۹۳٫
[۵] درسنامه امام صادق علیه السلام، صفحه ۱۶۴، با اندکی تغییر و تلخیص .
[۶] شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کمرهای، جلد ۳، کتاب ایمان و کفر، باب خاموشی و نگه داشتن زبان، صفخه ۱۷۹، حدیث ۱۳٫
[۱۲] مرحوم طبرسی، در تفسیرمجمع البیان، جلد ۳، صفحه ۳۳۴ ذیل آیه ۶۲ سوره مائده چنین آورده است : « الفرق بین الاثم والعدوان : ان الاثم الجرم کائنا ما کانَ والعدوان ظلم » فرق بین اثم وعدوان، این است که ارتکاب هر جرمی را اثم می گویند، اما عدوان به ظلم گفته می شود .