شبهه موسیقی

شبهه: چرا در اسلام موسیقی حرام است در حالی که در ادیان آسمانی دیگر چنین چیزی نیست؟

پاسخ:

۱) موسیقی در اسلام به صدایی گفته می شود که با استفاده از آلات موسیقی نواخته شود و به طور طبیعی، انسان را از حالت عادی خارج کند.

۲) هر نوع موسیقی در اسلام حرام نیست و دوست داشتن آن نیز حرام نیست بلکه فقط گوش دادن به موسیقیِ حرام، حرام است.

۳) روایات زیادی در مذمت موسیقی وارد شده. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: از غنا و موسیقی بترسید و از آن دوری کنید زیرا موسیقی حیا را کم و شهوت را زیاد می کند و مردانگی را نابود می نماید و هر کاری که شراب انجام می دهد، موسیقی هم همان کار را می کند.

۴) بر خلاف آنچه ادعا شده در ادیان دیگر نیز موسیقی حرام است. به عنوان مثال در کتاب مقدس (اشعیا ۵: ۱۲ و ۱۱) چنین آمده است: ” وای بر آنان که صبح زود برمی خیزند تا در پی مسکرات بروند و شب دیر می نشینند تا شراب، ایشان را گرم نماید * و در بزمهای ایشان عود و بربط و دف و نای و شراب می باشد اما به فعل خداوند نظر نمی کنند. . . . “

و در کتاب دانیال فصل ۳ هم داستانی مبنی بر مذمت موسیقی آمده است.

۵) گوش کردن به موسیقی مضرات زیادی برای جسم و روح انسان دارد، برخی از این اثرات در کتاب “تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان” نوشتۀ زنده یاد حسین عبدالهی خوروش جمع آوری شده است.

۶) برخی افراد برای فرار از غم و اندوه به موسیقی روی می آورند تا برای لحظاتی با آن آرامش یابند. اما شاید به این مسئله توجه ندارند که ممکن است این حالتِ ناخوشایند، برای لحظاتی تسکین یابد اما احتمالا دوباره با شدت بیشتری باز خواهد گشت. مشاهدات و تجربه های عینی، نشان می دهد که این اتفاق با کمی تفاوت در تمامی افراد رخ می دهد و آنها را ترغیب می کند تا در باقی لحظات هم از چنین مسکنی استفاده نمایند؛ طبیعی است که استفاده همیشگی از یک مسکن باعث اعتیاد خواهد شد گاهی این اعتیاد به مواد مخدر است گاهی شراب و گاهی موسیقی؛ و ناگفته پیداست که اعتیاد به هر چیزی مذموم است.

۷) بررسی شرح حال موسیقی دانان نشان می دهد که آنها در نوشته ها و نامه های خود از بیماری های عصبی و روحی شکایت داشته اند و تنها راه نجات خویش را در مرگ دانسته اند، همچنین توجه به سنِ کم همۀ موسیقی دانان نیز، این مسئله را اثبات می کند.

۸) یکی از دلایل علاقه مندان به موسیقی این است که موسیقی برای اعصاب و روان مفید است، در حالی که اگر چنین بود در تیمارستانها برای درمان بیماران عصبی، به جای دارو موسیقی پخش می کردند یا حداقل بخشی از درمان آنان را شنیدن موسیقی قرار می دادند! حال آنکه چنین چیزی حتی به عنوان یک پیشنهاد نیز در حال حاضر قابل عنوان کردن نیست.

۹) بعضی ها می گویند موسیقی یک علم است و می توان از آن به عنوان یک راهکار برای بهینه سازی و ارتقای سطح زندگی استفاده نمود. حال آنکه اگر این ادعا درست باشد و به موسیقی به عنوان یک علم نگاه شود، باید موسیقی دانان و دانشمندان علوم دیگر در مورد نوع استفاده ای که باعث چنین اتفاقی در زندگی شود جلسات علمی و آزمایشات متعدد انجام داده و نتیجه را به شکل نظریه علمی منتشر نمایند تا بتوان بر مبنای آن با قاطعیت به نقش موسیقی در زندگی پرداخت اما پیش از آن، دفاع کردن از جایگاه موسیقی امری خطیر، غیر قابل اطمینان و غیر قابل باور خواهد بود.