دعا در اسلام

خدا در قرآن می فرماید ” ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ” بخوانید مرا تا شما را اجابت کنم” پس چرا دعاهای ما مستجاب نمی شود؟

 فایده و جایگاه دعا با آنچه در ذهن ماست فرق می کند ، مسئله این است که ما حقیقت دعا را نشناخته ایم.
دعا در لغت به معنای فراخواندن و صدا زدن است
در اسلام صحبت کردن و صدا زدن خدا را دعا می گویند و این ، به خودی خود عبادت است که منحصر به درخواست کردن از خدا نمی شود بلکه درخواست کردن فقط بخشی از آن است.

البته تا کسی محتاج نباشد ارتباطی هم با خدا برقرار نمی کند هر چند همه یکسان نیستند و چه بسا افرادی با خدا ارتباط داشته باشند ولی چیزی از او نخواهند. مانند حضرت ایوب که وقتی خدا او را به بیماریها و مصیبت های بزرگ دچار کرد در جواب کسانی که به او می گفتند چرا از خدا نمی خواهی مشکلات تو را رفع نماید گفت: چرا چنین کنم در حالی که خدا خودش این مصیبت ها را به من داده و به این وضع راضی است!

ولی از این مسئله که بگذریم آدم به خودی خود ، اگر نیازی به خدا احساس نکند خواهان ارتباط با او هم نیست! و این همان چیزی است که قران می فرماید:

كلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى * أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ

(چنين نيست ، به يقين انسان طغيان مى‏ كند، از اينكه خود را بى ‏نياز ببيند!)

دقت کنیم که آیه نمی گوید زمانی که انسان بی نیاز شود – چون چنین چیزی محال است – بلکه می گوید زمانی که خود را بی نیاز ببیند ، یعنی خیال کند که بی نیاز شده است و انسانی که چنین حسی دارد هیچ گاه دعا نکرده و با خدا ارتباطی برقرار نمی کند. اما مسئله این است که دعا کردن و خواندن خدا به عنوان یک عبادت بر هر مسلمانی واجب است.

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿ غافر۶۰﴾

(و پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم در حقيقت كسانى كه از عبادت من كبر مى ‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى ‏آيند)

در این آیه چند نکته قابل توجه است:

اول اینکه خواندن خدا(دعا کردن) بصورت فعل امر آمده نه یک توصیه و سفارش(ادْعُونِي)(از اینجا معلوم می شود که دعا فقط راهی برای رسیدن به خواسته ها نیست بلکه یک امر واجب دائمی[۱] است که در هر حال باید انجام شود)

دوم اینکه استجابت دعا قطعی است(أَسْتَجِبْ لَكُمْ) (از اینجا معلوم می شود که استجابت به معنای رسیدن به خواسته هایمان نیست چون خدا بسیاری از خواسته های ما را نمی دهد در حالیکه وعده استجابت داده؛ به این دلیل است که می گوییم معنی استجابت با آنچیزی که در ذهن ماست فرق می کند.

سوم اینکه دعا نکردن نشانه تکبر است(الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ) (از اینجا معلوم می شود که دلیل اصلی دعا نکردن بعضی افراد کبر و غرور است نه احساس عدم نیاز یعنی ممکن است کسی با تمام نیازی که دارد باز هم دعا نکند)

چهارم اینکه دعا کردن عبادت است(عَنْ عِبَادَتِي) ( از اینجا معلوم می شود کسانی دعا می کنند که خود را بنده خدا می دانند چون کسی که خود را بنده و عبد خدا بداند عبادت می کند ولی کسی که خود را عبد خدا نمی داند از آن سرباز می زند)

پنجم اینکه کسانی که دعا نمی کنند مجازات می شوند (سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ) (در یک نوع تقسیم بندی گناهان را به صغیره و کبیره تقسیم نموده اند و می گویند گناهانی که برای آنها وعده عذاب داده شده کبیره و گناهانی که وعده عذاب داده نشده صغیره هستند. بنابراین چون در این آیه برای دعا نکردن وعده جهنم داده شده، ترک دائمی دعا از روی استکبار، گناه کبیره محسوب شده و عذاب دارد) [۲] [۳]

دعا کردن چه فایده ای دارد؟

با دعا کردن سه اتفاق می افتد:

۱) بین خالق و مخلوق ارتباط برقرار می شود.

۲) از غرور و تکبر دعا کننده کاسته می شود.

۳) اگر خواسته ای باشد به خواست خدا به آن می رسد.

مورد اول و دوم دلیلی اصلی دستور به دعا است که در هر صورت محقق می شود، چون خواست خدا این است که نیازهای بشر به بهانه ای برای ارتباط با خدا تبدیل شوند و این مهم ، در دعا کردن به خودی خود اتفاق می افتد.

از طرفی کسی که دعا می کند روی غرور و تکبرخود پا می گذارد! این نیز یکی از اهداف مهم دعا کردن است که محقق می شود. اهمیت این قضیه زمانی روشن می شود که به یاد بیاوریم شیطان با هزاران سال عبادت ، به خاطر تکبری که داشت از درگاه الهی رانده شد اما کسی که برای گرفتن حاجتی دست نیاز به درگاه خدا دراز می کند آن حالت سرکشی و غرور را ندارد.

اما در مورد سوم باید بگوییم که استجابت دعا – آنطور که ما می خواهیم – به دست خداست نه انسان! انسان فقط درخواست کننده است و اینطور نیست که هر گاه هر چیزی خواست به او داده شود. این قاعده در میان انسانها نیز وجود دارد. به طور مثال پدر و مادر تمام خواسته های فرزندان خود را برآورده نمی کنند با اینکه نسبت به آنها بسیار دلسوز و مهربان هستند.

از این جهت است که می گوییم هر استجابتی به معنای برآورده کردن حاجت آنگونه که می خواهیم نیست. ما آنچه را نیاز داریم از خدا طلب می کنیم ولی خدا آن طور که می خواهد آن را برآورده می کند. اما اگر به کسی توفیق دعا کردن داده شد دعای او بدون استجابت نمی ماند هر چند دقیقا آنچیزی را که می خواهد به او ندهند! که اگر ندهند به جای آن

۱) کفاره گناهان می شود.

۲) به جای آن، چیز دیگری می دهند.

۳) در آخرت می دهند.

۴) بلایی را از او دفع می کند.

۵) در نسل انسان برآورده می شود.

۶) اگر گناه نداشته باشد (معصوم باشد) باعث ارتقا درجه می شود.

همانطور که گفتیم اصلِ دعا برای ارتباط با خداست و درخواست کردن ، بخشی از دعا! در واقع، چیزی که در دعا از خدا می خواهیم فرع بر ارتباط با خداست چون نیازی که خداوند در بشر قرار داده تا او را بخواند، به اندازه اصلِ این ارتباط مهم نیست. خداوند انسان را نیازمند آفریده و می خواهد خواسته های او را برآورده کند بعضی را با دعا و بعضی را بدون دعا. البته خدا نمی خواهد با استجابت دعا بر انسان منت بگذارد ، بلکه می خواهد با دعا کردن از غرور و تکبر او کاسته شود ؛ این در حالی است که خداوند همه را اعم از مسلمان و غیر مسلمان دوست دارد! و مشتاق شنیدن صدای آنهاست ولی این مردم هستند که با کبر و غرور از او دوری می کنند. جالب اینجاست که اگر خدا نخواهد صدای کسی را بشنود ، همه خواسته هایش را داده و نیازهایش را بر آورده می کند و اجازه دعا کردن را به او نمی دهد.

امیرالمومنین سلام الله علیه می فرماید: بترس از زمانی که هر چه از خدا خواستی به تو بدهد در حالی که تو همواره گناه می کنی!

 

سوال: اگر کسی به چیزی نیاز نداشته باشد چرا باید دعا کند؟

 

پاسخ این است که

اولا همانطور که گفتیم بی نیاز بودن ، توهمی بیش نیست چون انسان ذاتا، نیازمند آفریده شده و این نیازمندی هیچ گاه از او جدا نمی شود.

ثانیا فلسفه اصلی دعا هم طبق آنچه که گفته شد برای ارتباط با خداست نه فقط گرفتن حاجت!

ثالثا نعمتهای الهی به دو روش داده می شود: با دعا کردن و بدون دعا کردن ، ما دعا می کنیم تا آن بخش از نعمتها که قرار است با دعا کردن به ما برسد از ما سلب نشود.

چرا خدا بدون دعا کردن به کافران نعمت می دهد؟

خداوند با رحمت عام خود به همه بندگانش نعمت می دهد و این قضیه هیچ ربطی به عملکرد آنها ندارد! ( خداوند با رحمت عام خود به حیوانات هم نعمت می دهد ) به همین خاطر است که می گوییم اعتقاد به خدا، شرط دادن نعمت نیست.  به علاوه که دادن نعمت لزوما به معنای دوست داشتن و خوش آمدن نیست چه بسا خدا نعمتی را برای امتحان یا فرصتی برای گناه کردن به شخص کافری بدهد تا بر عذاب او بیفزاید!

وَلا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ (۱۷۸آل عمران)

(آن‌ها كه كافر شدند، گمان نكنند مهلتى كه به آنان مى‌دهيم، به سودشان است. ما به آنان مهلت مى‌دهيم فقط براى اينكه بر گناهان خود بيفزايند؛ و براى آن‌ها، عذاب خواركننده‌اى [آماده‌شده] است)[۴]

این در حالی است که ما گمان می کنیم هر نعمتی که خدا می دهد به خاطر لیاقت ماست از این جهت است که اولا ایراد می گیریم که کافران چه کرده اند که خدا به آنها نعمت بیشتری داده و ثانیا می گوییم چرا با وجود اعمال صالحی که ما انجام داده ایم نعمت بیشتری به ما نمی دهد؟!!

هر چند برخی نعمتها هم هست که دادن آنها به عملکرد ما بستگی دارد! که بعضی از آنها در قرآن و روایات ذکر شده. مانند تقوی، احسان و عمل صالح

قرآن کریم می فرماید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏ . . . (اعراف۹۶)

(و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏ آوردند و تقوا پيشه مى ‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏ گشوديم‏)

اما همانطور که پیشتر هم ذکر شد، دادن نعمتهای عام – که اغلب، همین مورد درخواست ماست – ارتباطی با عملکرد ما ندارد.

نکاتی در باب استجابت دعا

۱- انسان مصلحت خود را نمی داند.

انسان با اطلاعات محدود و عقل ناقصی که دارد از خدا می خواهد که همه چیز را طبق صلاح و سلیقه او پیش ببرد! در حالی که برآورده شدن همه خواسته ها ، به صلاح انسان نیست! درست همانند کودکی که چیزهایی را از والدین خود طلب می کند که به صلاح او نیست ولی پدر و مادر، به خاطر مصلحتی که می دانند- و به او نمی گویند- از برآورده کردن بسیاری از خواسته هایش امتناع می کنند! چرا که: عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ( بقره۲۱۶) (چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است. و خدا مى ‏داند، و شما نمى ‏دانيد)

۲- نظام دنیا برای همه یکسان است.

خداوند نظام عالم را به گونه ای آفریده که برای همه یکسان است. اگر بخواهد این نظام را به هم بزند باید عالم را به هم بزند! چون اگر قرار باشد خداوند برای برآورده کردن هر خواسته ای نظام را به هم بزند، دیگر نظامی باقی نخواهد ماند(دقت کنیم که بسیاری از دعاهای ما بر خلاف روال طبیعی دنیاست)

امام صادق (عليه السّلام) فرمود: أَبَى اَللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ اَلْأَشْيَاءَ إِلاَّ بِأَسْبَابٍ فَجَعَلَ لِكُلِّ شَيْءٍ سَبَباً وَ جَعَلَ لِكُلِّ سَبَبٍ شَرْحاً . . .[۵]

خدا خوددارى می کند از اینکه كارها را بدون وسیله انجام دهد پس براى هر چيزى وسيله‌اى قرار داد و براى هر وسیله گشايشى مقرر داشت. . .

بر اساس این روایت، تمام مخلوقات در این عالم واسطه اراده خداوند هستند؛ استجابت دعا هم ، نیاز به واسطه و وسایل دارد. هر چند خدا دربند هیچ کدام از اینها نیست و می تواند در هر لحظه بر خلاف همه اینها عمل کند و بدون واسطه و وسایل عادی کاری را انجام دهد اما معمولا چنین نمی کند و در بیشتر اوقات مقدمات را به گونه ای فراهم می کند که منجر به اجابت دعا شود. نتیجه اینکه ، معمولا اجابت دعا همراه با اتفاق بزرگی که ما متوجه ارتباط آن با دعایمان بشویم نیست. و بطور معمول و خیلی عادی و بدون اینکه سر و صدایی ایجاد کند رخ می دهد و چون ما متوجه این ارتباط نمی شویم گمان می کنیم خداوند دعای ما را مستجاب نکرده است.

۳- انسان عجول است.

عموما اینطور است که شخص دعا کننده به اندازه لازم ، برای رسیدن به حاجت هایش صبر نمی کند.

وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً  (۱۱اسرا)

(و انسان، هميشه عجول بوده است‏)

این عجول بودن به همراه نیاز شدید ، باعث گله مندی او از خداوند می شود. انسان می خواهد همه خواسته هایش در همین دنیا به او داده شود در حالی که تقدیر خدا بر این است که تمام خواسته های هیچ انسانی را در این دنیا به او ندهد بلکه بخش بسیار کمی را در این دنیا و بیشتر آن را در آخرت خواهد داد!

يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دينَهُمُ الْحَقَّ . . . (نور۲۵)

آن روز(قیامت) خداوند جزاى آنان را بى ‏كم و كاست مى‏ دهد.

هر چند وقتی کسی واقعا طالب دنیا باشد خداوند نیازش را در همین دنیا برطرف می کند ولی در آخرت نصیب و بهره ای نخواهد داشت. ولی در هر صورت

اولا باید به اندازه کافی تلاش کند و ثانیا باید واقعا دعا کند و از خدا بخواهد تا همه آنچه را که می خواهد در همین دنیا به او بدهد و خداوند طبق وعده اش عمل خواهد کرد.

مَن كاَنَ يُرِيدُ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتهَا نُوَفّ‏ إِلَيهْمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ* أُوْلَئكَ الَّذِينَ لَيْسَ لهَمْ فىِ الاَخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَ بَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ(۱۵-۱۶ هود)

(كسانى كه زندگى دنيا و زينت آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در همين دنيا بطور كامل به آنها مى ‏دهيم؛ و چيزى كم و كاست از آنها نخواهد شد!* (ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمى) نخواهند داشت؛ و آنچه را در دنيا (براى غير خدا) انجام دادند، بر باد مى ‏رود؛ و آنچه را عمل مى‏ كردند، باطل و بى‏ اثر مى ‏شود!

۴- هر کس روزیِ معینی دارد.

خدا روزی هیچ کسی را مانند دیگری قرار نداده. پس نباید خودمان را با کسی مقایسه کنیم. توجه کنیم که بسیاری از آرزوهای ما ناشی از همین مقایسه است! طبیعی است که این مقایسه باعث نارضایتی خواهد شد و اگر این روش را کنار بگذاریم به مقدار زیادی از خواسته های ما کم می شود.

۵- روزی زیاد، تکلیف را زیاد می کند.

خداوند در برابر هر نعمتی تکلیفی قرارداده. اگر به آنچه که داریم اکتفا کنیم تکلیف ما هم سبک خواهد بود اما اگر نعمتی با دعا یا بدون دعا به ما داده  شود طبیعی است که تکلیف مان نیز به همان اندازه زیاد خواهد شد  به این معنا که با اضافه شدن هر نعمتی ، تکلیفی به تکالیف پیشین اضافه می شود حال آنکه ما از انجام تکالیف قبلی خود نیز عاجزیم مانند کسی که هنوز اقساط وام خود را پرداخت نکرده طالب وام جدید است. ما هنوز از تکالیفی که خدا به عهده مان گذاشته فارغ نشده ایم در عین حال دعاهایی می کنیم که در صورت استجابت ، تکلیفمان را نیز سنگین خواهد کرد!!

امام صادق سلام الله علیه می فرماید: حضرت سلیمان آخرین نفری است که وارد بهشت می شود چون بهره اش از دنیا بسیار زیاد بود.

خوب است بدانیم حضرت سلیمان از همه آنچه به خدا داده بود در راه اطاعت و عبادت خداوند استفاده می کرد در عین حال چنین بازخواستی در قیامت از او خواهد شد ، پس چگونه است حال کسی که نعمت خدا را بخورد ولی به جای عبادت گناه کند!؟

از این رو شاید یکی از مصلحت های خدا برای برآورده نکردن دعاها، سبک شدن بازخواست ما در دنیا و آخرت باشد.

حضرت علی علیه السلام فرمودند: در نعمتِ حلال حساب است و در حرامش عذاب[۶]
۶-  روزی‌ ‌هر‌ کس در‌ دفتر الهی‌ ثبت‌ ‌شده‌

هر کس روزیِ معینی دارد و ‌تا‌ آخرین قسمت از روزی‌ ‌خود‌ ‌را‌ نخورد نمی میرد[۷]؛ خردلی‌ روزی‌ دیگری‌ ‌را‌ باو نمی دهند و خردلی‌ ‌‌ روزی‌ ‌او‌ را هم به دیگری‌ نمی دهند. بنابراین اگر خدا همه روزی یک نفر را در مدت کوتاهی بدهد عمر او نیز به همان نسبت کوتاه خواهد شد. دقت کنیم که طبق همین قاعده صدقه دادن باعث افزایش روزی می شود و افزایش روزی ، طول عمر را به همراه دارد.

قرآن کریم می فرماید: مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في‏ كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ . . . (كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى ‏كنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند؛ كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براى هر كس بخواهد، دو يا چند برابر مى‏ كند)

پس اگر کسی صدقه بدهد روزی اش زیاد می شود و چون تا همه روزی خود را نخورد نمی میرد بنابراین عمرش زیاد می شود.

۷-  به استجابت دعا ایمان نداریم.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: اگر آنگونه که شایسته بود به خدا توکل و اعتماد داشتید خدا روزی شما را از جایی که گمان نمی برید می رساند؛ مانند پرنده ای که گرسنه از لانه بیرون می آید و سیر به لانه باز می گردد.

۸- مردم به وظیفه خود عمل نمی کنند.

انسان موجودی است اجتماعی و اعمال او بر جهان پیرامونش اثر می گذارد. وقتی عده ای از مردم، به وظایف خود عمل نمی کنند این بر روی سایر افراد جامعه اثر می گذارد.

قرآن کریم می فرماید: وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى‏ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ( نحل ۷۱) (و خدا رزق بعضى از شما را بر بعضى ديگر فزونى داده، آنان كه رزقشان افزون شده (زيادى) رزقشان را به زيردستان و غلامان نمى ‏دهند تا با هم مساوى شوند)

پس دعا کردن به جای خود، اما ممکن است خدا استجابت دعای ما را به دست دیگری مقدر کرده باشد. و او وظیفه خود را در برابر ما انجام نداده و آنچه را که باید، به دست ما نرساند پس تا او به وظیفه خود عمل نکند ما به خواسته خود نخواهیم رسید. خدا به کسی رزق فراوان داده و به دیگری کمتر ، و می خواهد آنکه غنی است از مال خود به فقرا نیز بدهد تا مساوی شوند؛ اما گاهی اغنیا سهم فقرا را نمی دهند. البته خدا می تواند از راههای دیگر، روزی مردم را بدون هیچ واسطه ای بدهد ، اما عموما این کار را نمی کند.

۹- گناه می کنیم.

گناه جلوی استجابت دعا را می گیرد.

قرآن کریم می فرماید: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض‏. . . (اعراف ۹۶)

(و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏ آوردند و تقوا پيشه مى ‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى ‏گشوديم‏. . . )

طبق این آیه ، مردمی که تقوی را رعایت نکنند به جای برکت ، عذاب برآنها نازل می شود[۸]

به علاوه که هر گناهی اثری دارد پيامبر صلي الله عليه و آله می فرمایند:

“زمانی که زنا زیاد شود، مرگ ناگهانى زياد مى شود و چون كم فروشى كنند ، خداوند آنان را به قحطى مبتلا مى کند و چون زكات ندهند، زمين بركات خود، مانند غلات و ميوه ها و معادن را از آنان دريغ مى کند و چون عهدها را بشكنند، خداوند دشمنشان را بر آنان مسلّط كند و چون قطع رحم كنند، ثروت در دست اشرار می افتد وهنگامى كه امر به معروف و نهى از منكر نکنند و از نيكان از اهل بيت من پيروى نكنند ، خداوند اشرار را بر آنان مسلّط می كند و دعای نيكو کاران مستجاب نمی شود”

از اینجا معلوم می شود که هر عملی اثری دارد ؛ هر چند ما از آن بی خبر باشیم. ما در این دنیا کارِ بی اثر نداریم! ولی نمی دانیم چه اتفاقی اثر چه چیزی است؛ از این رو اگر زلزله آمد نمی توانیم بگوییم حتما اثر ربا یا زنا بوده است، زلزله در عالم وجود دارد، ولی گناه چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی آن را افزایش می دهد. همانطور که تقوی داشتن شرط روزی دادن نیست بلکه تقوی برکت روزی را زیاد می کند (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا…) همینطور نمی توان گفت اگر زنان بدحجاب بودند باران نمی بارد. نه زیاد شدن گناه ، علت اصلی عذاب است و نه رعایت تقوی علت اصلی نعمت! اثر گناه این است که عذاب را زیاد می کند و اثر نیکوکاری این است که برکت را افزایش می دهد ، یعنی اینطور نیست که اگر ربا نبود زلزله هم نباشد؛ بلکه زیادی ربا باعث کثرت زلزله می شود. البته این در مورد نعمتها یا عذابهای عام است اما برخی نعمتها و عذابهای خاص است که بستگی به عملکرد افراد بوجود می آید یا از بین می رود.[۹]

البته طبق روایتی که از قول پیامبر گفته شد وقتی در جامعه ای زندگی می کنیم که گناه در آن زیاد است و ما نهی از منکر نمی کنیم ، دعای ما هم مستجاب نمی شود.

۱۰- استجابت سریع ممکن است مفسده داشته باشد.

رسیدن سریع به خواسته ها، عموما انسان را عجول، طلبکار و سرکش بار می آورد. از طرفی نرسیدن به خواسته ها، باعث تواضع و صبوری ما می شود.

چون معمولا اینگونه است که ثروت و قدرت باعث طغیان و سرکشی شده و احساس بی نیازی باعث می شود انسان خودش را گم کند.

قرآن کریم می فرماید: وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ (شوری۲۷) (هر گاه خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مى ‏كنند؛ از اين رو بمقدارى كه مى‏خواهد (و مصلحت مى ‏داند) نازل مى‏ كند، كه نسبت به بندگانش آگاه و بيناست‏)

سه نکته در این آیه مورد توجه است.

اول اینکه: گسترشِ رزقِ مادی باعث فساد می شود (لام تاکید لَبَغَوْا)

دوم اینکه: مردم هر چند از بندگان خدا هم که باشند ( به واسطه اینکه اکثر مردم ایمانشان ضعیف است) با زیاد شدن روزی فساد می کنند (لِعِبادِهِ)

سوم اینکه: بندگان خدا با گناهانشان نه تنها به خودشان ظلم می کنند بلکه همه زمین را به فساد می کشانند. حال وقتی بندگان خدا چنین کنند تکلیف سایر مردم مشخص است.

۱۱- در اسلام تلاش مهم است نه نتیجه

گاهی ممکن است در دعا از خدا بخواهیم که در ترک معصیت به ما کمک نماید ولی خدا در این زمینه به ما کمک نکند. نکته اینجاست که خدا از انسان، تلاش برای ترک معصیت می خواهد نه لزوما ترک معصیت! چه بسا که فرد گنهکار با تمام تلاشی که می کند موفق به ترک گناه نشود. یک قاعده کلی وجود دارد که در اسلام پاداش یا عقاب به تلاش تعلق می گیرد نه نتیجه (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏ (۳۹نجم) (و اينكه براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست‏). یعنی خدا فقط می خواهد صبر و تلاش انسان را بسنجد و در واقع پاداش و عقاب نیز به همین تلاش یا عدم تلاش تعلق می گیرد وگرنه انجام هیچ گناهی به خدا آسیب نمی رساند.

۱۲- دین بر اساس تمایلات انسان نیست.

خدا دین را بر اساس تمایلات انسانها مقدر نکرده است؛ بلکه این انسان است که باید خودش را با احکام الهی تطبیق دهد. دعا هم همینطور. استجابت دعا بر اساس تمایلات بشر مقدر نشده است. این ما هستیم که باید خود را با صلاح خدا تطبیق دهیم برخی به گونه ای رفتار می کنند گویی که خدا باید برای صدور احکام با آنها مشورت نماید. به همین جهت است که می گوییم خدا ملزم به دادن خواسته هایمان بر اساس تمایلات و سلیقه ما نیست! اصلا خدا چنین نظامی را در دنیا قرار نداده بلکه این قانون مخصوص بهشت است و آنجاست که هر چه بخواهیم به ما داده خواهد شد!. وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْينُ‏ (زخرف ۷۱) در آن (بهشت) آنچه دلها مى ‏خواهد و چشمها از آن لذت مى‏ برد موجود است؛ . . .)

پس باید این را بدانیم که خدا نه برای احکام دین و نه برای استجابت دعا ، با ما مشورت نکرده و نخواهد کرد و در این باره هم به کسی قول و تضمینی نداده و به کسی هم بدهکارنیست ، همه چیز به خواست و اراده او بستگی دارد. البته او ما را از برخی قواعد و قوانین این عالم و شرایط استجابت دعا از طریق قرآن و روایات باخبر کرده است که بحث بر سر آن مجال دیگری را می طلبد.

به عنوان مثال ، خداوند دعا کردن در مکانها یا زمانهای مختلف را به ما توصیه کرده و گفتن برخی ذکرها را برای استجابت دعا برشمرده است اما در نهایت همه اینها واسطه هایی برای استجابت دعا هستند نه لزوما رسیدن ما به خواسته هایمان

۱۳- دنیا محل امتحان و رشد انسان است.

افراد زیرکی مانند حضرت ایوب علی نبینا و آله و علیه السلام از فرصتِ دنیا برای تقرب به خدا استفاده کردند. یکی از القاب حضرت “اَوّاهُ مُنیب” بود، خیلی انابه می کرد و همیشه در حال دعا بود. چه بسا که آنچه می خواست به او داده نشد اما هیچ گاه از دعا و عبادت دست برنداشت چون در واقع دعا را وسیله ای برای رسیده به خدا قرار داده بود نه رسیدن به خواسته هایش ؛ این در حالی است که برخی افراد عبادت را به بهانه نگرفتن حوایجشان ترک می کنند و این با فلسفه دعا سازگاری ندارد.

۱۴- خدا، مردم را امتحان می کند.

خدا در این دنیا هر کسی را به طریقی امتحان می کند! و اینکه چه کسی را به چه چیزی امتحان کند به تشخیص او بستگی دارد. و چه بسا که خداوند برخی افراد را با ندادن و برخی را با دادن خواسته هایشان مورد آزمایش قرار می دهد.

خداوند در حدیثی قدسی می فرماید:

إن من عبادی من لا یصلحه الا السقم ولو صححته لافسده
إن من عبادی من لا یصلحه الا الصحه ولو أسقمته لافسده
إن من عبادی من لا یصلحه الا الغنی ولو أفقرته لافسده
إن من عبادی من لا یصلحه الا الفقر ولو أغنته لافسده
برخی بندگان من هستند که امورشان اصلاح نمی شود مگر با بیماری و اگر به آنها سلامتی بدهم به فساد کشیده می شوند.

برخی بندگان من هستند که امورشان اصلاح نمی شود مگر با تندرستی و اگر بیمار شوند به فساد کشیده می شوند.

برخی بندگان من هستند که امورشان اصلاح نمی شود مگر با مال و ثروت و اگر فقیر شوند به فساد کشیده می شوند.

برخی بندگان من هستند که امورشان اصلاح نمی شود مگر با فقر و نداری و اگر دارا شوند به فساد کشیده می شوند.

… و شاید به همین خاطر باشد که می بینیم برخی افراد دعایشان هیچ گاه به نتیجه نمی رسد. ولی از طرفی ، به برخی دیگر با کمترین دعا یا حتی بدون دعا همان خواسته را می دهد.

اما خوب است بدانیم که طبق آیه لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها … خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى ‏كند و طبق آیه رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏ . . . بیشتر از طاقت افراد از آنها چیزی را نمی خواهد بلکه به خاطر لطفی که به بندگانش دارد آنها را به چیزی امتحان می کند که بهتر از عهده آن بر می آیند.

۱۵- توقعات بی جا داریم

بعضی اشخاص بدون دلیل، در دیگران ایجاد توقع می کنند و اذکار و اورادی را معرفی می کنند و به آنان یقین می دهند که با استفاده از آنها به نتیجه خواهند رسید! در حالی که خدا هیچ ضمانتی به کسی در این باره نداده که اگر چنین بود مردم کار و تلاش را رها کرده و به خواندن ذکر و دعا مشغول می شدند این در حالی است که ذکر و دعا در کنار تلاش انسان ، تنها نقش مکمل و تمام کننده را دارد و اصل بر کوشش آدمی است. به علاوه که همه ذکرها برای رفع همه مشکلات مناسب نیستند بلکه مانند دارویی که پزشک فقط برای یک بیمار تجویز می کند فقط در همان موردِ تجویز شده اثر دارد و استفاده سایرین از این نسخه ، نتیجه دلخواه را به همراه نخواهد داشت.

۱۶- دعای ما دعا نیست

قرآن کریم می فرماید: إِنَّ الصَّلَوةَ تَنهْى‏ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ (نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى ‏دارد(عنکبوت۴۵) سوال شده که چرا بسیاری از افراد ، نماز می خوانند گناه هم می کنند پاسخ این است که چون نمازی که می خوانند نماز نیست. از این زاویه در مورد دعا سوال می کنیم که چرا بسیاری از دعاهایی که می کنیم مستجاب نمی شود ؟ جواب این است که دعاهایی که می کنیم دعا نیست ، شاید به این خاطر که ما دعا را با طلبکاری اشتباه گرفته ایم و بدون رعایت شرایط، دعا می کنیم.

امیرالمؤمنین سلام الله علیه: در پاسخ به کسی که پرسید چرا دعای من مستجاب نمی شود فرمودند.

۱. خدا را شناختید، ولی حقش را آنگونه که واجب بود ادا نکردید؛ از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.

۲. به پیامبر خدا ایمان آوردید ولی در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید؛ پس ثمره ایمان شما چه شد؟

۳. کتاب خدا را خواندید ولی در عمل با آن مخالفت کردید!

۴. گفتید ما از آتش دوزخ می ترسیم ولی با گناهان خود به سمت آن می روید.

۵. گفتید به بهشت تمایل دارید ولی کارهایتان شما را از بهشت دور می کند.

۶. نعمت های خدا را استفاده می کنید ولی شکر نمی کنید.

۷. خدا گفت شیطان دشمن شما است، شما به زبان او را لعن و در عمل با او دوستی می کنید.

۸. عیب های مردم را می بینید ولی از عیب های خود غافلید و در حالی دیگران را ملامت می کنید که خود به ملامت سزاوارترید.

چگونه دعا کنیم؟

امام صادق سلام الله علیه در پاسخ به کسی که می گفت به آیه ادعونی استجب لکم هر چه عمل می کنم جواب نمی گیرم؛ می فرمایند اینگونه دعا کنید:

۱. دعا را با حمد و ستایش خدا شروع کن.

۲. نعمتهایی را که خدا به تو داده است بشمار(هر چند شمردن همه نعمتها ممکن نیست)

۳. به خاطر این نعمتها سپاسگزاری کن.

۴. بر محمد و آل او صلوات بفرست.

۵. گناهان خود را بشمار(هر چند شمردن همه گناهان ممکن نیست)

۶. گناهانت را نزد خدا اعتراف کن.

۷. از گناهان توبه کن و به درگاه خدا پناه ببر.

۸. آنگاه دعا کن

[۱] – دلیل واجب بودن دعا این است که متمردین به جهنم خواهند رفت.

[۲]- امام سجّاد (علیه السلام)- پس دعایت را عبادت نامیدی و ترک آن را استکبار خواندی و بر ترک عبادتت وعده کردی که با خواری داخل جهنّم شوند. (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۴۳۶ / المزارالکبیر، ص۶۲۲/ إقبال الأعمال، ص۲۴۸/ نورالثقلین)

[۳]- معاویه بن‌عمّار گوید: به امام صادق (علیه السلام) گفتم: «دو مرد در یک لحظه نماز را شروع کردند، و یکی از آن دو از قرآن تلاوت کرد و تلاوتش بیش­تر از دعایش بود، و دیگری دعا کرد و دعایش بیش­تر از تلاوتش بود، سپس در یک لحظه از نماز فارغ شدند، کدام یک از آن دو بهتر است»؟ فرمود: «دعا بهتر است، آیا این سخن خداوند را نشنیدی: وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ آیا عبادت همان نماز نیست، …. به خدا سوگند نماز عبادت است،….. نماز سخت­ترین عبادت است»تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۴۳۶/ وسایل الشیعهْ، ج۶، ص۴۳۸/ بحارالأنوار، ج۸۱، ص۲۲۳

نتیجه اینکه: دعا عبادت است، عبادت همان نماز است، ترک نماز از روی استکبار باعث عذاب جهنم است(مشخص است که یک بار ترک نماز و دعا کردن باعث عقوبتی این چنینی نمی شود بلکه کسی که آنرا از روی استکبار برای همیشه ترک کند مستوجب عذاب خواهد شد)

[۴]- بالاترین نعمتی که خداوند به ما داده ، نعمت وجود است! در حالی که عملی انجام نداده بودیم تا لایق دریافت این نعمت شویم و اصلا نبودیم که بخواهیم کاری کرده باشیم.

قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (سبأ ۳۷)

(بگو: پروردگار من روزی را برای هر کس بخواهد وسیع یا تنگ می کند، (این ربطی به اعمال آنها ندارد) ولی بیشتر مردم نمی دانند!

[۵]- الکافي، جلد۱،  صفحه۱۸۳

[۶]- الإمام الصادق عليه السلام : قيلَ لاِءَميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام : عِظنا وأوجِز ، فَقالَ : الدُّنيا حَلالُها حِسابٌ ، وحَرامُها عِقابٌ .[ الكافي : ج ۲ ص ۴۵۹ ح ۱۳ ، تنبيه الخواطر : ج ۱ ص ۱۳۷ نحوه . ]

[۷]- لَا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَستَكمِلَ رِزقَهَا (هیچ انسانی از دنیا نمی‌رود تا آنکه روزیِ خود را به‌طور کامل مصرف کند )کافی، ج۵، ص٨٠

[۸] – تقوی یعنی ، هر کس به آن چیزهایی که می داند برای رضای خدا عمل کند- مقدار این دانسته ها مهم نیست بلکه عمل به آنها مهم است- (که اگر چنین شود برکات خداوند افزایش خواهد یافت( برکت یعنی بهینه شدن کمی وکیفی یک نعمت)

[۹] – امام رضا علیه السلام: هر گاه مردم گناه جدیدی را مرتکب شوند خداوند بلای جدیدی را بر آنها نازل می کند