گفتگو با دو نفر از مسئولین غرفه کودک در حاشیه اجرای نمایش «رنگ و نیرنگ»
چندی پیش شاهد اجرای موفق سوگواره نمایشی «رنگ و نیرنگ» در سالن همایشهای مجموعه سیتی سنتر بودیم. نمایشی که توسط موسسه مهر تابان مهدوی در ۸ شب از ماه محرم به روی صحنه رفت و با استقبال خوبی از طرف تماشاگران رو به رو شد.
غرفه ای نیز برای نگهداری و سرگرمی کودکان در کنار سالن نمایش تدارک دیده شده بود تا خانواده ها با آسودگی خاطر به تماشای این اثر بنشینند. در حاشیه اجرای نمایش، گفتگوی کوتاهی با دو نفر از مسئولین این غرفه داشتیم. محبوبه شیرانی و سعیده شکوهنده، از مسئولین غرفه کودک با ما درباره این غرفه و حال و هوایش صحبت کردند.
در رابطه با مسئولیتتان در اینجا برای ما بگویید
شکوهنده: ما در غرفه کودک در کنار بقیه همکاران عزیز میزبان کودکان ۳ تا ۱۰ سال هستیم و مسئولیت بچهها را بر عهده میگیریم تا پدر و مادران آن ها با خیالی راحت بتوانند از دیدین نمایش لذت ببرند.
روند کار غرفه کودک به چه صورتیست؟
شیرانی: بعد از پذیرش، کودکان توسط مربیان به بخش نقاشی هدایت می شوند. در این بخش به هر کدام از بچه ها کاربرگهایی داده میشود که موضوعش در رابطه با عاشورا و اهل بیت است. مربیها در رابطه با این نقاشیها برای بچهها توضیحاتی می دهند یا شعر میخوانند و یک نکته تربیتی، اخلاقی و آموزشی برای بچهها در همین رابطه بیان می کنند.
چه بازی هایی در این غرفه برای بچه ها تدارک دیده شده است؟
شیرانی: ۵ نمونه بازی فکری داریم که در زمینه آشنایی با اخلاق و آداب اسلامی و صفات خوب و بد هستند.
برای مثال یکی از این بازیها دایره بهشت و جهنم است. توپ هایی با نام صفات خوب و بد آماده شده و بچه ها با کمک مربیها این توپ ها را بر روی دایرههایی که به اسم بهشت و جهنم هستند می اندازند.
یکی دیگر از این بازیها، بازی توپ شیطونک است. توپی با شعر شیطونک دست به دست میشود و وقتی شعر تمام شد توپ دست هر کسی مانده باشد از بازی بیرون میرود و مجدد بازی ادامه پیدا می کند تا نفر آخر.
لطفا در مورد آن ماکتی که از حضرت رقیه تهیه شده و برنامهی این قسمت توضیح دهید.
شکوهنده: آن قسمت آخر غرفه، سفره حضرت رقیه است در این قسمت مربی با قصهگویی، داستان حضرت رقیه را با تاکید بر اینکه دختر امام حسین علیه السلام و سه ساله بودند تعریف می کند و در مورد سفرشان از مدینه به مکه و بعد از آن در مورد اینکه امام و خانواده اش به دعوت مردم کوفه به طرف این شهر حرکت کردند با ادبیات کودکانه برای بچه ها قصه می گوید و داستان کربلا و اینکه دشمن ها آب را بر ایشان می بندند را با ذکر تشنگی امام و خانواده و یارانش بیان می کند در نهایت به صورت کاملا سربسته و کوتاه به شهادت امام حسین و شهادت حضرت رقیه در خرابه شام اشاره می کند.
در ادامه برنامه، مداحی کودکان را داریم و بچه ها بعد از پذیرایی، با هدیه پرچم های یاد بود به خانواده ها تحویل داده می شوند.
از حس و حال خودتان در غرفه کودک برایمان بگویید
شکوهنده: کلا کار کردن با بچه ها حس و حال خوبی دارد و از این بابت که خودم هم بچه کوچک دارم کاملاً والدین رو درک می کنم که با وجود غرفه کودک میتوانند با خیال راحت به دیدن نمایش بروند و دلهرهای بابت فرزندانشان نداشته باشند، و این حس خوبی را هم به خودمان می دهد.
شما خودتان نمایش را دیدید؟ حس و حالتان موقع تماشای آن چه بود؟
شیرانی: من نمایش را یک شب رفتم و دیدم. آن قسمتی که اسرا را میبرند وقتی که آدم در آن حس باشد واقعا برایش تحمل سخت است و گاهی به این فکر می کنم که آیا اگر من در آن موقعیت بودم توان دیدن یا صحبت کردن را داشتم یا نه و اینکه میگویند کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود واقعاً صبر زینبی اینجا مشخص میشود که چطور ایشان در آن شرایط توانست خطبه بخواند و پیام کربلا را برساند.
کدام قسمت نمایش را بیشتر دوست داشتید؟
شکوهنده: من هم یک بار نمایش را دیدم و به نظرم از جهت هنری خیلی خوب کار شده بود و مخاطب را با خودش همراه می کرد. این که نمایش زمان های مختلف تاریخی را بازگو می کرد و پیدا کردن رابطه این قسمت ها برایم خیلی جذاب بود. و آن قسمت که اسرا را وارد سالن می کردند برایم خیلی سوزناک بود. دومین جایی که برایم جذاب بود داستان حجر ابن عدی بود. آنجایی که مجبور بود بین بچه هایش و لعن نکردن امیرالمومنین علیه السلام یکی را انتخاب کند. و قسمت ایمان اوردن آن دو نفر یهودی و نصرانی و قسمت مناجات مرد صفینی با امام زمان را هم خیلی دوست داشتم.