وظایف شیعیان ۲۱

سفارش به دوست داشتن مسلمانان مستمند و پرهیز از تحقیر آن‏ها
و بر شما باد به دوستی با مسلمانان مستمند . زیرا هر کسی آنان را خار بشمارد و بر آن‏ها بزرگی کند از دین خدا لغزیده و خداوند او را خوارمی کند و به سختی بر او خشم کند و پدر ما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: پروردگارم مرا امر فرموده که مستمندان مسلمین را دوست داشته باشم و بدانید هر کس یکی از مسلمانان را خوار شمارد، خداوند خشم خود و خواری را بر او فرو ریزد تا این که مردم بر او خشم کنند و خشم خداوند بر او سخت‌تر از خشم مردم است. پس از خداوند درباره برادران مسلمان مستمندتان بترسید، زیرا آنان بر شما حقّی دارند که شما آن‏ها را دوست بدارید چنان که خداوند پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را امر به دوستی آنان فرموده، پس هر که دوست ندارد کسی را که خداوند دستور دوست داشتنش را داده، خدا و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را نافرمانی کرده و هر که خدا و رسولش را نافرمانی کند و بر آن حال بمیرد به حال گمراهی و ناامیدی مرده است .
فقیر،مسکین، بائس۱
قبل از شرح این قسمت از نامه حضرت امام صادق علیه السلام ضمن بیان روایتی، معنای سه کلمه‌ی فقیر، مسکین و بائس را از لحاظ مفهومی، مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم.
ابوبصیر روایت می‌کند که از حضرت امام صادق علیه السلام در فرمایش خداوند عزّوجلّ پرسیدم: «صدقات تنها به تهیدستان و بینوایان اختصاص دارد؟»۲ حضرت فرمودند: فقیر کسی است که از مردم گدایی نمی‌کند [وضعش آنقدر سخت نیست] و مسکین کسی است که از مردم گدایی کند [وضعش از فقیر سخت‌تر بوده و بیشتر از او تلاش می‌کند] و بائس از همه آن‌ها تلاش بیشتری دارد [وضع او سخت‌تر از همه‌ی آن‏هاست].۳
نامه امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر
جهت شرح این قسمت از نامه‌ی امام صادق علیه السلام به خلاصه‌ای از نامه‌ی حضرت امیرالمومنین علیه السلام خطاب به مالک اشتر نخعی هنگامی که ایشان را به فرمانروایی مصر منصوب کردند، اشاره می‌نماییم : …. در طبقه‌ی زبون و بیچاره و مساکین و محتاجان و تنگدستان و زمین گیران، در میان این طبقه قناعت پیشه و سائل به کف۴ هم وجود دارد :
۱- برای خدا به اندازه ‏ای که از تو خواسته، حقّ این طبقه را مراعات کن، بخشی از بیت‌المال را به آنها برسان و بخشی هم از محصول خاصه دولت اسلامی را، در هر کجا که باشند به آن‏ها برسان، دور و نزدیک آن‌ها یکسان است و تو مسئول مراعات حقّ آن‌ها هستی. خوشگذرانی و پردماغی، تو را از آن‏ها باز ندارد، زیرا اشتغال به تو به کارهای بزرگ، نسبت به اهمال در کارهای کوچک عذر محسوب نشود.
۲- مبادا فکر آنان را از سر به در کنی و از دیدار آن‏ها روی در هم کشی و گره به پیشانی ‌اندازی.
۳- کسانی از این طبقه را که به واسطه خیرگی اطرافیان تو و تحقیر رجال نسبت به آن‏ها، به حضور نمی‌رسند، می‌بایست مورد بازجویی تو باشند. برای بازجویی از حال آنان، مردان خدا ترس و متواضعی را بگمار که مورد وثوق تو هستند تا گزارش حال آن‏ها را به تو برسانند. سپس به طوری که روز قیامت نزد خداوند کاملاً درباره‌ی آن‌ها معذور باشی، عمل کن، این‌ها میان رعایا،۵ از دیگران بیشتر نیاز به انصاف دارند ، اگرچه نسبت به همه باید عدالت مراعات شود و حقّ هر کسی به او برسد.
۴- از حال یتیمان و پیران از پا افتاده و مورد ترحّم که نه راه کسب دارند و نه دست گدایی، بازرسی کن. این کار بر والیان و فرمانروایان با آن مقام بلند، سنگین است البته حقّ در همه موارد سنگین است و گاهی خداوند آن را نسبت به مردان عاقبت اندیش سبک گرداند و خود را بر آن شکیبا دارند برای آنکه درستی وعده‌ی خدا را در نظر آرند.
۵- برای حاجت مندان وقت معیّن کن که شخصا به آن‏ها رسیدگی کنی و در مجلس عمومی با آن‏ها همنشین گردی و برای خدایی که تو را آفریده، تواضع کنی پاسبانان و نگهبانان خود را از آن‌ها ممنوع کنی تا با زبان باز، هر کدام از آن‏ها بخواهد، با تو سخن گوید زیرا چند بار از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می فرمودند: امّتی که در میان آن‌ها، حقّ ضعیف از قوی بی لکنت زبان دریافت نشود، مقدس نباشند.
۶- بی ادبی و نارساگوییِ آن‏ها را بر خود هموار کن و تنگ خلقی و پردماغی را از خود دور کن تا خداوند به واسطه‌ی آن، بال‌های رحمت خود را بر تو بگستراند و ثواب خود را به تو برساند .
۷- آن چه به آن‏ها می‌دهی به گوارایی و خوشی بده و اگر دریغ کردی با زبان خوش و معذرت خواهی باشد…۶
احادیثی چند در باب دوستی با مستمندان مسلمان
در باب دوستی و فضل مستمندان از مسلمین روایات زیادی وارد شده که به اختصار به برخی از آن‏ها اشاره می‌نماییم: حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: همانا فقرای مسلمان، چهل پاییز۷ قبل از توانگران مسلمان در بستان‌های بهشت می‌چرخند، سپس فرمودند: من برای تو مثلی می‌زنم، مثلش این است که دو کشتی برکسی که متصدی امور گمرک است عبور کنند، در یکی نگاه کند و چیزی در آن نبیند، گوید آن را رها کنید تا برود و در دیگری نگاه کند و بنگرد که پر از بار است، گوید آن را نگه دارید۸٫
در روایت دیگری حضرت امام صادق علیه السلام چنین می‌فرمایند: همانا خداوند عزّوجلّ روز قیامت به فقرای مومنین توجه نماید به مانند یک عذر خواه به آن‌ها و می‌فرماید: به عزّت و جلالم سوگند! من برای خوار داشتن شما در دنیا فقیرتان نکردم و هرآینه امروز خواهید دید که با شما چه می‌کنم، هر که در دور دنیا احسانی به شما کرده، دست او را بگیرید و او را به بهشت ببرید.
یکی از آن‏ها گوید: پروردگارا! دنیا داران در دنیا بر خود رقابت‌ها و خوشی‌ها نمودند و زنان را نکاح کردند و جامه‌های نرم پوشیدند و خوراک‏ها خوردند به کاخ ها نشستند و مرکب‌های مشهور را سوار شدند، به من هم مانند آنچه به آن‏ها دادی بده، خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: برای تو و هر یک از شما بنده‌ها، مانند هر آنچه به همه‌ی اهل دنیا دادم از روزی که دنیا بوده تا روزی که به پایان رسیده، هفتاد برابر می‌دهم۹٫
همچنین در روایتی مبارک غلام شعیب نقل می‌کند که شنیدم حضرت امام کاظم علیه السلام فرمودند: به درستی که خداوند عزّوجلّ می‌فرماید: همانا من به توانگر، توانایی مالی ندادم که نزد من ارجمند و گرامی است و فقیر را بی‌چیز نکردم برای آنکه نزد من خوار و بی‌مقدار است و این خود برای آزمایش توانگر به وجود بینوایان است و اگر بینوایان نباشند، توانگران مستحق بهشت نگردند۱۰٫
و از امام محمد باقر علیه السلام منقول است که فرمودند: هرگاه رستاخیز شود خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید تا یک منادی برابر او ندا سر دهد : فقرا کجایند؟
گروه بسیاری از مردم به پا خیزند. پس خداوند می‌فرماید: ای بندگانم! گویند: لبیک ای پروردگارما! پس خداوند می‌فرماید: من شما را فقیر نکردم برای آن که شما را نزد خود خوار شمردم، ولی شما را برای چنین روزی برگزیدم، شما به چهره‌ی مردم محشر خوب نگاه کنید و روی همه را بازرسی کنید هر که به شما احسانی کرده که آن را جز برای رضای من نکرده است با او از طرف من بهشت عوض بدهید۱۱٫
همچنین حضرت امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی طولانی چنین می‌فرمایند: چون خداوند مومن را از قبرش مبعوث کند با او مثالی و [نمونه ای شبیه به او] از قبر بیرون آید و جلوی او باشد و هر جا که مومن یکی از هراس‌های روز قیامت را ببیند، آن مثال گوید نترس و غم مخور و به شادی و کرامت از طرف خداوند عزّوجلّ مژده‌ گیر، تا آن که[ برای محاسبه] در برابر خدای عزّوجلّ بایستد و از او حسابرسی آسانی به عمل آورد و فرماید: او را به بهشت برند و آن مثال، جلوی او باشد. مومن به او گوید: خدایت رحمت کند، چه خوب کسی بوده که با من از قبرم بیرون آمدی و پیوسته مرا به شادی و کرامت از طرف خداوند مژده می‌دادی، تا آن را به چشم دیدم. سپس به او می‌گوید: تو کیستی؟ می‌گوید من همان شادی هستم که به دل برادر مومن خود در دنیا وارد ساختی، خدای عزّوجلّ مرا از آن آفریده تا به تو مژده دهم.۱۲
خوشحال کردن مومنین، مایه‌ی سرور امام زمان علیه السلام
یکی از تکالیف بندگان نسبت به ساحت مقدّس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف خوشحال کردن مومنین است. خوشحال کردن مومنین، مایه‌ی سرور و خوشحالی مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام می‌شود و این خوشحال کردن مومنین از طرق مختلفی مانند: دعا کردن برای مومنین، رفع حوایج آن‏ها، برطرف کردن غصه‌های آنان، احترام نمودن آنان، برطرف کردن مشکلات مالی و قرض دادن به آن‏ها و به تعویق انداختن مطالبه‌ی قرض‌هایی که بر عهده‌ی آن‏ها می‌باشد و غیره، قابل انجام است. پس هرگاه مومنِ محبّ اهل بیت علیهم السلام با انجام دادن این کارها نیّت می‌کند که حضرت صاحب‌الامر علیه السلام را خوشحال و مسرور نماید به آن ثواب و همچنین به سایر ثواب‌های زیادی که در خوشحال کردن مومنین، مترتب است نایل می‌آید۱۳٫
حضرت امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: کسی از شما نپندارد چنان که مومنی را شاد و مسرور نماید تنها او را شادمان کرده، بلکه والله ما را خوشحال ساخته، بلکه سوگند به خدا، رسول خدا صلی الله و علیه و آله وسلم را خوشحال نموده است.۱۴
پی نوشت
۱- بینوا، تیره‌بخت، احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد لویس معلوف، صفحه‌ی۸۰ .
۲- توبه / ۶۰٫
۳- سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، جلد ۲ ، صفحه‌ی ۷۹۷، به نقل از شیخ کلینی و اصول کافی، جلد ۳ صفحه ۵۰۱، حدیث ۱۶٫
۴- سائل به کف: به معنای گدایی که از تنگ دستی کاسه‌ی گدایی هم نداشته باشد، لغت‌نامه‌ی دهخدا.
۵- جمع رعیت، به معنای عامه‌ی مردم، احمد سیاح، فرهنگ بزرگ جامع نوین، ترجمه المنجد لویس معلوف، صفحه‌ ۶۹۳٫
۶- شیخ صدوق، خصال ترجمه آیت‌الله محمد باقر کمره ای، جلد ۲، فصل نهم، صفحات ۸۴ تا ۸۵ بخشی از نامه حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر در هنگام انتصاب ایشان به فرمانروایی مصر، با اندک تغییر در ویرایش .
۷- علامه مجلسی در نهایه، جلد۲، صفحه‌۲۴، چنین شرح داده است: درحدیث است که فقیران امتم چهل پاییز قبل از توانگران آن ها، به بهشت می‌روند. پاییز فصل میان تابستان و زمستان است و مقصود چهل سال است زیرا در هر سال یک پاییز بیشتر نیست وگذشت چهل پاییز در حقیت گذشت چهل سال است و شیخ صدوق درمعانی الاخبار، صفحه ۲۲۶ از امام محمد باقر علیه السلام نقل کرده که آن حضرت علیه السلام فرمودند: بنده هفتاد پاییز در دوزخ بماند و پاییز هفتاد سال است (تا آخرحدیث) و صاحب معالم آن را به بیش از این تفسیر کرده و در برخی روایات گفته شده که هزار عام است و هر عام آن هزار سال است. به نقل از شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کمره ای، جلد ۳ کتاب ایمان وکفر، باب فضل فقرای مسلمان، صفحه‌۳۸۴، شرح حدیث ۱٫
۸- شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، جلد ۳،کتاب ایمان و کفر، باب فضل فقرای مسلمان، صفحه ۳۸۴، حدیث ۱ .
۹- شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کمره‌ای، جلد ۳،کتاب ایمان و کفر، باب فضل فقرای مسلمان، صفحه ۳۸۶، حدیث ۹ .
۱۰- همان صفحه ۳۸۹، حدیث ۲۰ .
۱۱- همان صفحه ۳۸۸، حدیث ۱۵ .
۱۲- شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، جلد ۳،کتاب ایمان و کفر، باب شاد کردن مومنان، صفحه ۲۸۹، حدیث ۸ .
۱۳- آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی ، مکیال المکارم فی فوائدالدعاءللقائم علیه السلام، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، جلد ۲، تکلیف سی و هفتم، صفحه ۳۰۷٫
۱۴- همان ، به نقل از شیخ کلینی، اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۱۸۹٫